رهبر اسلامگرايان تونس بازميگردد
خانواده راشد پر جمعيت و پدرش امام جماعت همان روستا بود...
سيد مهدي مدني: تحولات سياسي در تونس كه به« انقلاب ياس» معروف شد پس از فرار رئيسجمهور اين كشور به عربستان سعودي حول سه محور اساسي در جريان است؛ رايزنيها براي انتقال قدرت، ناآراميهاي گسترده و نهايتا احتمال بازگشت راشد الغنوشي رهبر اسلام گرايان تونس از لندن به اين كشور پس از سالها دوري. بالطبع بازگشت الغنوشي با پيامدهاي مهمي همراه ميشود چرا كه وي از يك طرف داراي نفوذ بالايي در ميان اسلام گرايان تونسي است و از طرفي اسلامگرايان تابهحال و در عمر حكومتداري 24 ساله زين العابدين بن علي اجازه عرض اندام در فضاي سياسي تونس نداشتهاند و لذا ميتوان از آنها به عنوان يك آلترناتيو سياسي ناآزموده در اين كشور ياد كرد. شايد جدي ترين خبر در 24 ساعت گذشته از تونس بازگشت رهبر تبعيدي حزب اسلام گراي اصلي تونس به زادگاهش باشد. راشد الغنوشي روز شنبه به خبرگزاري فرانسه گفته است كه وي تصميم دارد به دنبال سرنگوني زين العابدينبنعلي، ديكتاتور سابق تونس به زادگاهش باز گردد. به گزارش خبرگزاري فرانسه از پاريس، راشد الغنوشي رهبر حزب اسلامگرا و ممنوعه النهضه در يك تماس تلفني از لندن به اين خبرگزاري گفت: انتفاضه تونسيها موفق شده است ديكتاتوري را سرنگون سازد. وي افزود: اكنون وظيفه احزاب سياسي است تا براي جايگزين ساختن يك رژيم ديكتاتوري با يك رژيم مردم سالار تلاش كنند. من خودم را آماده ميكنم. من براي بازگشت مهيا ميشوم. در اين ميان دو صاحبنظر برجسته جنبشهاي اسلامي در گفتوگو با روزنامه تهرانامروز به انديشههاي الغنوشي و تبعات بازگشت وي به تونس پرداختند. دكتر داوود فيرحي از اساتيد برجسته دانشگاه تهران در اين زمينه ميگويد: الغنوشي از جمله كساني است كه به «شورا گرايان» معروفند. اين طيف فكري تلاش ميكنند كه بين سكولارها و بنيادگرايان مرزبندي مشخصي داشته باشند. لذا ميتوان انديشههاي وي را به انديشههاي امام خميني(ره) و اصلاحطلبي اسلامي نزديك دانست. دكتر فيرحي تصريح كرد: اينها بر مولفههايي مانند تشكيل دولت اسلامي و همچنين به برابري زن و مرد نيز قائل هستند. الغنوشي در سال 1981 جنبش «النهضه الاتجاه الاسلامي» را تاسيس كرد و در همان مقطع با بورقيبه، اولين رئيسجمهور تونس پس از استقلال اين كشور وارد منازعه شد. «با كودتاي زين العابدينبن علي در سال 1987 اينها بهطور مشروط با بن علي همكاري كردند و برخي از اعضاي زنداني شده اين جماعت نيز آزاد شدند.» بهواقع آنها به نوعي كودتاي بن علي راتاييد كردند تا بتوانند فعاليتهاي خود را ادامه دهند. اين استاد دانشگاه در ادامه ميگويد: الغنوشي كتابي را در سال 1991 به نام «آزاديهاي عمومي در دولت اسلامي» نوشته است كه به نوعي اساس نامه النهضه است. آنها به اصولي اعتقاد دارند كه عبارت است از: 1 - ضديت با سكولاريسم. 2 - ضديت با غرب گرايي 3 - ضديت با استعمار و 4 - وحدت جهان اسلام. لذا اينها نخواستند كه خود را به شكل يك حزب در بياورند و بلكه خود را به عنوان يك جنبش اسلامي فراملي معرفي كرده و شاخههايي را نيز در كشورهاي مصر و الجزاير تاسيس كردند. وي در پاسخ به اين سوال كه حضور الغنوشي درلندن چه تاثيري بر روي افكار وي گذاشته است ميگويد: الغنوشي ديگر جوان نيست. ضمن اينكه وي داراي انديشههاي دقيق و حساب شده است و با «روشنفكران خود خوانده» تفاوت دارد. اين كارشناس مسائل جهان اسلام معتقد است: به نظر الغنوشي جامعه تونس بايد ميان دموكراسي و اسلام پيوند برقرار كند و لذا اين جريان همواره با سه گروه يعني سكولارها، نظاميان و بنيادگرايان افراطي اسلامي كه جهادي خوانده ميشوند در ستيزاند. اين استاد دانشگاه تهران در پاسخ به اين سوال كه با بازگشت الغنوشي به تونس چه اتفاقي رخ ميدهد ميگويد: اين امر بستگي به فضاي سياسي تونس دارد و اينكه گروههاي تندرو چه در داخل و چه در كشورهاي خارجي به اين تفكر اجازه دهند كه خود را به جامعه عرضه كند، چرا كه كشورهاي خارجي، تندروهاي سكولار و افراطيهاي ديني با رشد اين تفكر مشكل دارند. دكتر فيرحي در پايان گفت: بايد گفت كه به نفع تونس است كه براي فرار از درگيري ميان سكولارها و افراطيون به راه حل آشتي ملي بينديشند و اين همان موضوعي است كه الغنوشي نيز بر آن تاكيد دارد و درصدد است تا نيروهاي سياسي تونس را دور هم جمع كند. دكتر احمد موثقي نيز در مورد راشد الغنوشي و انديشههاي سياسي وي معتقد است كه وي را ميتوان از جمله انديشمندان سياسي اسلامي دانست كه داراي گرايشات نوگرايانه است. اين استاد دانشگاه تهران معتقد است كه الغنوشي، تحت تاثير سه انديشمند قرار داشته است؛ مودودي، حسن البنا و امام خميني(ره). در انديشههاي وي ميتوان پيوند ميان دين با دنياي مدرن و مفاهيمي چون حكومت قانون، تفكيكقوا، دموكراسي و تعدد احزاب را ملاحظه كرد. وي در مورد سير انديشههاي راشد الغنوشي ميگويد: وي ابتدا فعاليت خود را با جنبش گرايش اسلامي شروع كرد و از آنجا كه طبق قانون تونس ابتناي احزاب بر انديشههاي اسلامي ممنوع بود وي نام حركت خود را به النهضه تغيير داد. به گفته اين استاد دانشگاه، تونس را ميتوان تركيه دوم و بورقيبه را آتا ترك دوم ناميد. وي در پاسخ به اين سوال كه آيا انديشههاي الغنوشي در زمان تبعيد به لندن چه تطوري پيدا كرده ميگويد: الغنوشي در سالهاي اخير متحول شده و گرايشات فكري او تعميق يافته است. ضمن اينكه بايد دانست كه تجربه تونس با تركيه بسيار شبيه است و نميتوان انتظار شكلگيري حركتهاي تودهاي و افراط گرايانه داشت. خاصه آنكه تجربه تركيه بسيار تاثيرگذار بوده است. بهواقع آنچه كه در تونس ميتوان انتظار داشت شكلگيري احزاب ميانه رو و معتدل است. به گفته دكتر موثقي بايد به اين نكته بسيار توجه داشت كه آلوده نبودن به فساد سياسي اسلام گرايان معتدل ميتواند «آلترناتيو سياسي محبوبي» را به جامعه تونس عرضه كند. اين گروه سياسي ميتواند از طريق شبكه سازماني، كه همچنان در تبعيد حفظ كرده بود، طبقات متوسط را جذب و بديل مناسبي را به جامعه تونس عرضه كند. بهواقع از آن جهت كه اينها از قدرت و فساد حاكم فاصله داشتند ميتوانند گروه مناسبي براي طبقه متوسط شهري و جامعه دانشگاهي باشند. البته بايد توجه داشت كه در تونس نميتوا ن حركات افراط گرايانه و بنيادگرايانه و ضد غرب را پيش برد. راشد الغنوشي كيست؟ وي در سال ۱۹۴۱ در روستايي كوچك در 30 كيلومتري غرب قابس در جنوب تونس بهدنيا آمد. خانواده راشد پر جمعيت و پدرش امام جماعت همان روستا بود و شايد راشد از همان كودكي با مباني فكري اسلامي آشنايي پيدا كرد. وي در سال ۱۹۶۲ معلمي را برگزيد و پس از آن به قاهره يعني مركز تضارب آراي جهان عرب رفت. پس از بهبود روابط دو كشور تونس و مصر، سفارت تونس در قاهره تصميم گرفت جهت دور نگه داشتن دانشجويان تونسي از تاثيرات ايدئولوژيك انقلابي، آنان را به وطنشان برگرداند اما موج سركوب و پيگرد نه تنها مخالفان سياسي را در داخل تونس حتي دانشجويان ساكن در خارج تونس را هم در برگرفته بود. غنوشي پس از قاهره به دمشق يعني جايي كه بسياري از تفكرات سياسي در آنجا جريان داشت رفت و در همين دوران بود كه به حزب اتحاد سوسياليستي ناصري پيوست. سال 1980 اولين باري بود كه وي تجربه زنداني سياسي را بدست آورد و پس از آزادي از زندان به كشورهاي خليج فارس، ايران، سودان و لبنان سفر كرد و هم اكنون در لندن در تبعيد به سر ميبرد و قصد دارد تا به زادگاهش بازگردد.
دیدگاه تان را بنویسید