«تجربه حكومت» بستر گذار به «عقلانيت انقلابي»

کد خبر: 175479

بعد از جريان يافتن روحيه انقلابي حضرت امام رحمة الله عليه در ايران، جريانات انقلابي بسياري در جهان اسلام، شجاعت بروز يافتند و در همان زمان بسياري از گروهها شوريدند و سركوب شدند! جرياناتي از اهل سنت، تحت عنوان جهادي، به افغانستان و مقابله با شوروي آمدند و در مقابل او به پيروزي رسيدند

علی کمیلی در وبلاگش نوشت:

نتايج انتخابات مصر، از يك جهت قابل تامل بود و آن، رأي بالاي حزب نور، وابسته به جريان سلفي در آن بود كه احتمالاً با برگزاري دوره نهايي، بيشتر نيز خواهد شد. البته به تجربه دريافته‌ايم، هر جا كه باورهاي ديني با كمي‌سواد و فقر مالي جمع مي‌شوند، سلفيت افراطي امكان ظهور مي‌يابد ولي اينكه سلفيت را چون ناآگاهان، همچون وهابيت بدانيم يا آنرا صرفا زائيده فقر مالي و علمي، نيز غلطي آشكار است. براي توضيح اين نكته بايد به يك گذشته نه چندان دور مراجعه كنيم.

بعد از جريان يافتن روحيه انقلابي حضرت امام رحمة الله عليه در ايران، جريانات انقلابي بسياري در جهان اسلام، شجاعت بروز يافتند و در همان زمان بسياري از گروهها شوريدند و سركوب شدند! جرياناتي از اهل سنت، تحت عنوان جهادي، به افغانستان و مقابله با شوروي آمدند و در مقابل او به پيروزي رسيدند. هر چند آمريكاييها در اين مساله مشاركت داشتند و از شكست رقيب قديمي خود خوشحال بودند ولي پس از فروپاشي بلوك شرق، نگراني غربي‌ها از تقويت روحيات انقلابي فزوني يافت. از همين رو، در ابتدا به دنبال منحرف نمودن جريان انقلابي جهادي موجود در اهل سنت كه عمدتا خاستگاه سلفي داشت و در ثاني، منحرف كردن ذهن جهان اسلام از مدل «عقلانيت انقلابي امام خميني» افتادند.

به زعم بسياري، پروژه اسلام طالباني و بن‌لادن، با همين تحليل كليد خورد. لذا او بود كه قرار شد نقش امام دهه‌هاي اخير را براي مسلمانان بازي كند! هم‌زمان، دولت‌هاي حاكم در جمهوري اسلامي نيز، تيغ در نيام كرده بوده و زمزمه نزديكي به آمريكا سر مي‌دادند لذا مانعي جدي نيز براي شكل‌دهي رقيب، وجود نداشت! پس از حمله به برجهاي دوقلو، حتي در مناطق اهل سنت ايران نيز نام‌گذاري فرزندان به «اسامه» فزوني يافته بود و اين يعني، پروژه تا حدي جواب داده و حداقل توانسته بود از خلأ وجود قهرمانان ضداستكباري در بدنه اهل سنت استفاده لازم را ببرد!

حالا، پروژه اصلي استكبار يعني به انفعال انداختن مسلمانان به دليل تروريست خواندن آنان و اساساً تروريستي خواندن دين اسلام و آموزه‌هاي قرآني، آغاز شد كه منجر به دفاع مسلمانان از خود و اثبات بر صلح‌طلب بودن و نهايتاً ايجاد رويكرد اسلام تسامحي در بسياري از عقلا و روشنفكران گرديد!‌ در همين دوره بود كه رويكرد برخي از انديشمندان تغيير كرد و از موضع فعال و تهاجمي به انفعالي و تدافعي و از انقلابي به سازشكار بدل گرديد و احزاب اسلام‌گرا به سكولاريسمي پنهان دچار گرديدند!

گر چه تقويت روحيات انقلابي در ايران از سال 84 زمينه‌ساز بازسازي نسبي جريان انقلابي را مهيا نمود، ولي در اين مدت، استكبار توانسته بود نوعي اسلام جديد را كه هم به آموزه‌هاي اسلامي پايبند است و هم سر ستيز با استكبار ندارد، نهادينه كند! بدنه‌اي از اخوان‌المسلمين مصر، حزب عدالت و توسعه تركيه، حزب النهضه تونس و... از جمله اين جريانات بودند.

آنچه امروز در انتخابات مصر رخ داده است را نبايد يكپارچه تهديد دانست چرا كه متاسفانه آنچه در شرايط فعلي در مقابل جريانات اسلام‌گرا و جوانان و روشنفكران مسلمان عرب قرار داده شده است تخيير در انتخاب ميان اسلام‌سكولار يا اسلام‌سلفي است! لذا آنكه از غرب گريزان و دل‌بسته قرآن است، طبعا زمينه رويكرد به جريانات سلفي -حداقل از ترس التقاطي دانستن جريانات اسلامگراي ديگر- را دارد. لذا هم در ميان سلفي‌ها و هم در ميان ساير جريانات، هستند كساني كه اگر زمينه لازم را بيابند، تحقق اسلام اصيل را نه از راه واپس‌گرايي و طرد همه عناصر زندگي مدرن و نه از راه تسامح و غربي‌شدن و سازشكاري خواهند يافت و آن زمينه «تجربه حكومت داري» است. چيزي كه انقلابيون و مسلمانان عرب تا كنون - يعني پس از انقلاب اسلامي ايران- از آن محروم بوده‌اند.

اينجاست كه آنچه از آن به عنوان «عقلانيت انقلابي امام خميني» نام برديم، زمينه توجه مي‌يابد. در ميان جوانان مسلمان و انقلابي مصر، ديده‌ايم كساني را كه گرچه هيچ تخالفي با تشيع، ايران و امام ندارند اما دچار انديشه جهادي و سلفي هستند كه -فعلاً- تاكيد مي‌كنم فعلاً، اجازه توجه به «عقلانيت انقلابي» را به آنان نمي‌دهد ولي قرار گرفتن در حكومت و درگير شدن با مسائل حكومت‌داري و ايجاد حكومت اسلامي نمونه، اين زمينه را براي آنان نيز مهيا مي‌سازد.

وجه تمايز ويژه امام و رهبري را بايد در نگرشي دانست كه در عين انقلابي‌بودن و نداشتن سر سازش با استكبار، واقع‌گرا نيز هست و آرمانخواهي در عرصه تحقق را در ايجاد كشوري مستقل و قوي پيگيري مي‌كند چرا كه به خوبي از عوامل ايجاد قدرت در عصر كنوني مطلع است. از ديگر سوي، نگرش «نفي كلي» به غرب ندارد و تكنولوژي و علم را در خدمت معنويت ديني به كار مي‌گيرد،‌پس نه واپس‌گراست و نه واداده! اين همان مدلي است كه در آينده‌اي نه چندان دور، عقلاي جهان اسلام به سوي آن خواهند آمد. اين آينده زياد دور نيست و با اندكي تجربه حكومت، احساس نياز به آن ايجاد خواهد شد، اگر ما خواب نباشيم و دشمن را خواب تصور نكنيم! ان شاء الله

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

تازه های سایت