مقایسهای ساده بین ظریف و امیر کبیر
در میانه روزهایی که نسبت "ژنرال" یا "امیرکبیر زمانه" دادن به برخی از مسئولین، سکه رایج شده است، بد نیست عملکرد اخیر وزیر خارجه مان را با آن مرد بزرگ مقایسه کنیم.

سایت الف: در میانه روزهایی که نسبت "ژنرال" یا "امیرکبیر زمانه" دادن به برخی از مسئولین، سکه رایج شده است، بد نیست عملکرد اخیر وزیر خارجه مان را با آن مرد بزرگ مقایسه کنیم:
محمود حکیمی در کتاب "داستانهایی از زندگی امیرکبیر" به نامهای از سوی سفارت انگلستان اشاره میکند که در آن از دولت ایران میخواهند تا در خصوص مجازات کشتیهایی که برخلاف قوانین برده حمل میکنند، اعلام نظر کند. پاسخ امیر کبیر پس از تاکید مبارزه دولت ایران با بردهداری، اینگونه است: «ما سرنوشت راههای دریایی خود را در اختیار کسی قرار نمیدهیم، شما اگر راست میگویید دست از سر مردم هندوستان بردارید، آزاد کردن بردههای سرزمینهای دیگر پیشکشتان ...»
دولتهای غربی که سابقه چند صد ساله انجام بزرگترین جنایتها علیه بشریت را دارند، رویه دیرینه دیگری نیز دارند که هرگاه یکی از این اعمال شنیعشان کارکرد خود را از دست میدهد، افکار عمومی نسبت به آن آگاه میشود یا دیگر دولتها راه مقابله با آن را مییابند، روش خود را عوض کرده و به جای نشستن در جایگاه متهم، با تنظیم معاهدات بینالمللی، در نقش قاضی و دادستان، عرصه را بر رقبای نوظهور خود در جهان تنگ میکنند.
به این ترتیب، اول با بمب اتمی، دهها هزار نفر را به کام مرگ میکشانند، بعد معاهده منع تکثیر سلاحهای هستهای مینویسند! انواع تسلیحات کشتار جمعی را میسازند، انبار میکنند و بکار میگیرند، بقیه که به این منزل رسیدند، به دنبال "تحدید سلاحهای کشتار جمعی" میروند. میلیونها نفر را در دو جنگ جهانی قتل عام میکنند، بعد در شورای امنیت در نقش قاضی القضات جهانی برای تحقق صلح مینشینند! از طریق آلوده کردن جهان با انتشار کربن، ثروتهای افسانهای به هم میزنند، نوبت به صنعتی شدن دیگر دولتها که میرسد در قالب معاهدات توکیو و پاریس، یاد فاجعه تغییرات اقلیم میافتند!
در مورد داستان پیش گفته هم وضعیت همین گونه است، دولتی که سابقه چند صد سال استعمار و به بردگی کشیدن یک سوم مردم روی زمین را دارد در جایگاه مدعی مبارزه با برده داری مینشیند و انگشت اتهام به سوی دولتهای دیگر میگیرد.
امروز هم جمهوری اسلامی درگیر همین نوع داستان هاست. در یکسو دولتهایی هستند که انبارهایشان مملو از صدها بمب اتمی است، دولتهایی که به نام مبارزه با تروریسم، تروریستهای القاعده و النصره و داعش و بوکو حرام و گروهک منافقین و الاحوازیه و ... را پرورانده اند و طی ۱۷ سال اشغال افغانستان، کشت خشخاش و قاچاق مواد مخدر از آن را دهها برابر کرده اند. در طرف مقابل انقلاب اسلامی است که همواره فعالیت صلحآمیز هستهای داشته و هزینههای مادی و معنوی هنگفت و شهدای بسیار در راه مبارزه با تروریسم و قاچاق مواد مخدر تقدیم کرده، ولی در عین حال متهم به تلاش برای دستیابی به سلاح هستهای و حمایت از تروریسم و پولشویی میشود.
شکی نیست که در زمان نخست وزیری امیر کبیر، خرید و فروش برده، هرچقدر هم محدود در آبهای ما انجام میشده است. بیایید تصور کنیم امیر کبیر در جواب نامه سفارت بریتانیا، اعلام میکرد که: «در آبهای ما تجارت برده به صورت گسترده انجام میشود. از آنجا که خودمان از مقابله با آن عاجزیم دست نیاز به سوی دولت فخیمه بریتانیا دراز میکنیم»! در این صورت، اکنون تاریخ چه قضاوتی در مورد امیر کبیر داشت؟ آیا همچنان سیاستمداران ما برای ملقب شن به "امیر کبیر زمانه"، گوی سبقت از هم میربودند؟ مسلم است که نه. این روح آزادگی امیر کبیر است که او را امیر کبیر کرد.
شگفتا که قاجار ذلیل و زبون، از چنین صدراعظمی سود میبرد، آنوقت در جمهوری اسلامی مقتدر و پرصلابت هر از چندی رویه خود متهم پنداری برجسته میشود. از نماینده مجلس ششمی که در مسئله هسته ای، ما را به فریب جهان متهم میکند تا دیگری که به "اعدام و زندان" و دیگری که به "پولشویی" و دیگری که تلویحا به "عملیات خرابکارانه در اروپا" و دیگری که ...
این نوشتار قضاوتی در خصوص پیوستن یا نپیوستن ما به معاهداتی نظیر FATF ندارد. موضوع آن است که سیاستگذران ما آنقدر آگاهی و بصیرت داشته باشند که بدانند در ازای اندک فرصتهای بدست آمده، با امضای هر یک از این معاهدات چه تارهایی را به دور خود میتنیم و چگونه به تدریج به محاصره شبکه عنکبوتی از معاهدات آمریکا ساخت درمی آییم. شبکهای که کارکرد اصلی اش نه ساخت جهانی بهتر برای آحاد بشریت، بلکه کنترل و محدود کردن رقبای نوظهور قدرتهای جهانیست. کما اینکه هیچ یک از معاهدات یاد شده نه تاثیر جدی بر مسابقه تسلیحاتی داشته اند، و نه بر کاهش جنگ و خونریزی و نه فجایع زیست محیطی، قاچاق مواد مخدر، پولشویی، تروریسم، جنایات سازمان یافته و ...
بیایید یکبار دیگر مرور کنیم. در کوران شدیدترین هجمههای رسانهای و سیاسی که جمهوری اسلامی را به عنوان یگانه حامی تروریسم در جهان از طریق پولشویی متهم میکند. وزیر خارجه ما مهر تاییدی بر وجود پولشویی گسترده در کشور میزند. وقتی این پاس گل به دشمن، فریاد همه وطن دوستان را برمی آورد، عدهای که خود را به جهلی آگاهانه زده اند، اینگونه توجیه میکنند: که مگر نه اینست که ما قاچاق مواد مخدر داریم و فساد اقتصادی و فلان و بهمان. مثل آنست که پاکدستترین عضو خانواده شما را به دروغ به دزدی از یک بانک متهم کنند و شما بجای دفاع از وی، بگویید: نمیدانم، اخیر که خیلی دست و دل باز شده است و شبها هم دیرتر به خانه میآید و .... البته احتمالا شما صادقانه سخن گفته اید، ولی هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد. وقتی بزرگترین اتهام ما حمایت از تروریسم بین المللی است، تایید وجود پولشویی، هیچ مخاطب دوستی را هم به سمت قاچاق و فساد هدایت نمیکند، چه برسد به دشمن.
مشخص است که توسل به این نوع توجیهات دم دستی، تنها برای فراری دادن آقای ظریف از پاسخگویی است. نوعی پشیمانی و عذرخواهی که با غرور و تلاش برای حفظ پرستیژ در هم آمیخته است. حال سوال اینست که آیا ملت در برابر چنین خطای فاحشی، باید این نوع عذرخواهی را بپذیرد؟
دیدگاه تان را بنویسید