سخنان آقای احمدی نژاد در دانشگاه کلمبیا و سازمان ملل به نحوی شگفت انگیز جاذبه ایجاد کرده است. علاوه بر نوشتههای گوناگون در این زمینه، دیروز خود از یک راننده آژانس، یک کارشناس فرهنگی با گرایشات لائیک و چند استاد دانشگاه شنیدم که از سخنان آقای احمدی نژاد کیف کرده بودند. این هر سه تیپ در عین حال منتقد سیاستهای رئیس جمهور در بسیاری از زمینهها بودند. بسیاری این جاذبه را ناشی از قدرت تبلیغات رسانهای در داخل کشور توصیف میکنند. اما تصور میکنم کیفی که احمدینژاد برای مخاطبانش فراهم کرده است، ناشی از استراتژیهای کلامی خاصی است که بر فهم زمینههای فرهنگی و اجتماعی در ایران، دریچههای قابل تاملی میگشاید. یکی از استراتژیهای کلامی آقای احمدینژاد، قدرت و توانایی او در ساده سازی مسائل پیچیده است. ساده سازی مسائل پیچیده، وصول به گزارههای صادقی را ممکن میکند که در جلب افکار عمومی در سطح گسترده تواناست. اینکه قدرتهای بزرگ همه سلاحهای هستهای و مخرب خود را نابود کنند و به جای خصومت، همه با هم دوست باشند و به یکدیگر مهر بورزند، گزاره صادق و قابل قبولی است که از ساده سازی یک مساله پیچیده حاصل شده است. یکی دیگر
از استراتژیهای کلامی رئیس جمهور، جسارت اوست। جسارتی که از نادیده انگاشتن قواعد متعارف دیپلماتیک و بی اعتنایی به پیامد اظهارات بر نظر قدرتهای سیاسی حاصل شده است. نفس این جسارت، قطع نظر از آنکه سخنان ایراد شده چه پیامدهای در بردارد، مخاطب را در کیفی عمیق میغلتاند. نشستن در جایگاه فراتر در کلام، به رغم موقعیت فروتر اقتصادی و سیاسی، یکی دیگر از استراتژیهای کلامی در سخنان آقای رئیس جمهور است। ایشان چنان در مقام کلام حریف قدرتمند خود را به پیروی از قواعد عقل دعوت میکنند که مخاطب برای یک لحظه، رقیب قدرتمند را در مقام یک دیوانه و کودک نابالغ احساس میکند. این در حالی است که همواره رقیب قدرتمند عاقل و خردورز نیز انگاشته شده است. اما وارونگی واقعیت در کلام، مخاطب را برای چند لحظه از یک کیف عمیق بهره مند میکند. این استراتژیهای کلامی ناشی از آگاهی خطیب از زمینه فرهنگی و اجتماعی است که نیاز دارد از موقعیت فرودستی فراتر رود حتی با کشیدن خط بر ماشین شیک همسایه قدرتمند. کیف شنیدن، گاهی چنان قدرتمند است که کسی نمیپرسد که این خطابه جسارت آمیز، چه کمکی به حل معضلات سیاسی کشور کرده است.و چه پیامد عینی و واقعی برای
حل بحرانهای بین المللی کشور به همراه آورده است.
زاویه دید(محمدجواد غلامرضاکاشی)
دیدگاه تان را بنویسید