بدبینانه در استانبول
اگر بدعهدی اروپا در حوزه هستهای کافی نبود، سکوت و گاه همراهی این کشورها با رژیم صهیونیستی در تجاوز اخیر به کشور، خشم ملتهای مسلمان و مظلوم را به اوج رسانده است. استفاده رژیم اشغالگر از آب و غذا بهعنوان ابزار کشتار، قتلعام غیرنظامیان در صفهای توزیع غذا و نابودی زیرساختهای حیاتی، هیچ واکنشی از طرف اروپا در پی نداشت.

صبح نو نوشت: درحالیکه جهان بهویژه منطقه غرب آسیا، با تحولات امنیتی، انسانی و دیپلماتیک تازهای مواجه است، ایران و سه کشور اروپایی عضو برجام (آلمان، فرانسه، انگلیس) قرار است بار دیگر پای میز مذاکره بنشینند. این مذاکرات که قرار است در استانبول برگزار شود، در حالی آغاز خواهد شد که فضای بیاعتمادی میان طرفین به شدت افزایش یافته و ایران، با تکیه بر تجربههای تلخ گذشته، این بار تأکید دارد که تنها از موضع قدرت وارد گفتوگو خواهد شد.
اروپا، برجام و بدعهدیهای فراموشنشدنی
جمهوری اسلامی ایران همواره پایبندی خود را به تعهدات بینالمللی نشان داده است. پس از امضای توافق هستهای (برجام) در سال ۲۰۱۵، ایران بهطور کامل به مفاد آن پایبند ماند، حتی پس از خروج یکجانبه آمریکا در سال ۲۰۱۸. اروپا نیز وعده داده بود که خلأ ناشی از خروج آمریکا را جبران میکند؛ وعدهای که هیچگاه عملی نشد. این سه کشور اروپایی، در عمل نهتنها از ایران حمایت نکردند، بلکه با تحمیل فشارهای سیاسی، تبعیت از تحریمهای آمریکا و حتی فعالسازی مکانیسم ماشه، عملا در کنار واشنگتن ایستادند. چنین رفتارهایی نهتنها اعتماد ایران را خدشهدار کرد، بلکه بیاعتباری اروپا را نزد افکار عمومی بینالمللی اثبات کرد. سخنگوی وزارت خارجه کشورمان در نشست اخیر خود، این رویکرد را «قصور و تقصیر تاریخی اروپا» توصیف کرد.
اروپا در کنار اسرائیل؛ از حمایت تا توجیه جنایت
اگر بدعهدی اروپا در حوزه هستهای کافی نبود، سکوت و گاه همراهی این کشورها با رژیم صهیونیستی در تجاوز اخیر به کشور، خشم ملتهای مسلمان و مظلوم را به اوج رسانده است. استفاده رژیم اشغالگر از آب و غذا بهعنوان ابزار کشتار، قتلعام غیرنظامیان در صفهای توزیع غذا و نابودی زیرساختهای حیاتی، هیچ واکنشی از طرف اروپا در پی نداشت. بدتر از آن، در برخی موارد شاهد توجیه این جنایات از سوی مقامات اروپایی بودیم؛ گویی که اروپا تصمیم گرفته هم اخلاق و هم قانون بینالمللی را به کلی نادیده بگیرد. در این زمینه، سخنگوی وزارت خارجه کشورمان با انتقاد از «وجدان بیحس شده جهانی» کشورهای اروپایی را متهم کرد که نهتنها در مقابل کشتارها سکوت کردهاند، بلکه به صورت ضمنی در آنها شریک شدهاند. وی با اشاره به اظهارات برخی مقامات آلمانی که حملات اسرائیل را «کار کثیف» خواندهاند که به نیابت از اروپا انجام میشود، هشدار داد که این موضعگیریها برای کشورهای اروپایی تبعات حقوقی خواهد داشت.
چرا ایران باید با دست بالا وارد مذاکرات شود؟
در شرایطی که اروپا خود را برای دور جدیدی از گفتوگو با ایران آماده میکند، سیاستمداران و ناظران داخلی بر یک اصل تأکید دارند، اینکه گفتوگو، تنها از موضع قدرت معنا دارد. تجربه تاریخی ایران از مذاکرات گذشته نشان میدهد که هر گاه از موضع مصالحه یا نرمش وارد مذاکرات شده، طرف مقابل سوءاستفاده کرده است.
اکنون زمان آن فرا رسیده که جمهوری اسلامی ایران، با تکیه بر مشروعیت حقوقی، حمایت ملت، قدرت منطقهای و ظرفیتهای گسترده اقتصادی و ژئوپلیتیکی، شروط خود را به صراحت اعلام کند. دیگر دوران «اعتمادسازی یکطرفه» پایان یافته است.
ایران در مذاکرات جدید نه یک «درخواستکننده» بلکه یک «طلبکار» است. طلبکاری که نهتنها در حوزه رفع تحریمها، بلکه در حوزه اخلاق بینالمللی، امنیت جمعی، خویشتنداری هستهای و دفاع از مردم مظلوم فلسطین، برتری سیاسی و معنوی دارد.
مکانیسم ماشه؛ ابزار فشار یا خودزنی اروپا؟
یکی از محورهای تنشزا در روابط ایران و اروپا، تهدید به فعالسازی مکانیسم ماشه است. این ابزار که در چارچوب برجام طراحی شده بود تا علیه ناقضان واقعی استفاده شود، اکنون به ابزاری برای تهدید ایران بدل شده است. درحالیکه خروج آمریکا از برجام و عدم ایفای تعهدات اروپاییها از جمله دلایل اصلی فروپاشی عملی توافق بودهاند، کشورهای اروپایی با استناد به همین برجام، تهدید به بازگرداندن تحریمها میکنند؛ رفتاری که به گفته اسماعیل بقائی «بیمعنا، غیرقابلتوجیه و غیراخلاقی» است. در واقع، اگر اروپا چنین تهدیدی را عملیاتی کند، نهتنها اعتبار حقوقی خود را از دست میدهد، بلکه بهنوعی تأیید میکند که دیگر نمیتوان هیچ نقش سازندهای برای این کشورها در روندهای بینالمللی قائل بود.
حمایتهای تهران از مردم غزه و فلسطین؛ تعهد یا راهبرد؟
موضع اصولی جمهوری اسلامی ایران در حمایت از فلسطین و مردم مظلوم غزه، همواره جزو ارکان سیاست خارجی تهران بوده است، اما اکنون این حمایت، از یک تعهد تاریخی فراتر رفته و به یک راهبرد اخلاقی و ژئوپلیتیکی بدل شده است. جمهوری اسلامی ایران با افشاگریهای خود درباره نقش اروپا و آمریکا در حمایت از جنایات اسرائیل، به صدای مظلومان تبدیل شده و همین، قدرت چانهزنی ایران را در حوزههای دیگر از جمله مذاکرات هستهای افزایش داده است. موضع قاطع ایران در قبال حمله اسرائیل به آستانه اشرفیه و پیگیری حقوقی تجاوزات علیه شهروندان ایرانی نیز مؤید این نکته است که ایران قصد دارد با استفاده از همه ابزارهای دیپلماتیک، حقوق ملت خود را به رسمیت شناخته و از آن دفاع کند.
اروپا به کجا میرود؟
اروپا در بزنگاه جدیدی قرار دارد. از یک سو، با بحران مشروعیت در قبال پرونده هستهای ایران و مسأله فلسطین مواجه است و از سوی دیگر، در تقابل با واقعیتهای نوظهور منطقهای، جایگاه ژئوپلیتیکی خود را در حال از دست دادن میبیند. اگر اروپا بخواهد نقشآفرین باشد، ناگزیر است از سیاستهای تبعی آمریکا فاصله بگیرد و به سمت سیاستهای مستقل، مبتنی بر منافع واقعی و احترام به حقوق ملتها حرکت کند. در غیر این صورت، این اتحادیه نیز به سرنوشت بازیگران منزوی در نظام بینالملل دچار خواهد شد.
آینده مذاکرات؛ شروط لازم برای موفقیت
برای اینکه مذاکرات ایران و اروپا به نتیجهای معقول برسد، چند شرط اساسی وجود دارد. یکی از شروط پایان بازیهای دوگانه است. اروپا باید موضعی شفاف و صادقانه اتخاذ کند و از رویکرد «ظاهر گفتوگویی، باطن تهدیدآمیز» فاصله بگیرد. جبران بدعهدیهای گذشته نیز شرط دیگر است و بدون پذیرش مسئولیت و ارائه ضمانتهای عملی، هیچ اعتمادی شکل نخواهد گرفت.
اروپا باید به حقوق ملت ایران احترام بگذارد و این شرط مهم دیگر است. نهتنها در موضوع هستهای، بلکه در مقابله با تروریسم اقتصادی و نقض حاکمیت ملی.
کنار گذاشتن حمایت بی قید و شرط از رژیم صهیونیستی نیز شرط دیگر است. این حمایتها مانع اصلی شکلگیری یک نظام عادلانه امنیتی در منطقه است.
شرط دیگر باید رعایت کامل تعهدات در چارچوب قطعنامه ۲۲۳۱ باشد. همان قطعنامهای که کشورهای اروپایی خود در تدوین آن نقش داشتند.
تقویت اجماع داخلی؛ کلید موفقیت در نبرد دیپلماتیک
یکی از مهمترین مؤلفههای موفقیت در مذاکرات بینالمللی، بهویژه در مواجهه با طرفهای بدعهدی مانند اروپا، برخورداری از انسجام و اجماع ملی است. تجربه سالهای گذشته نشان داده است که هر گاه صدای واحدی از داخل ایران به گوش رسیده و اختلافات جناحی در حوزه سیاست خارجی کاهش یافته، طرف مقابل عقبنشینی کرده و انعطاف بیشتری نشان داده است. مذاکرات پیشرو نیز از این قاعده مستثنی نیست. موفقیت تیم مذاکرهکننده ایرانی، در گرو حمایت جدی دستگاههای تصمیمساز، نهادهای نظارتی و رسانههای داخلی است. در فضایی که جنگ روایتها و عملیات روانی از سوی رسانههای غربی شدت یافته، هوشیاری در داخل کشور و پرهیز از تضعیف مواضع ملی امری حیاتی است.
نقش چین و روسیه؛ محور مقابله با یکجانبهگرایی
یکی از مهمترین تکیهگاههای ایران در صحنه دیپلماتیک، روابط راهبردی با کشورهای مستقل و مخالف یکجانبهگرایی آمریکایی بهویژه روسیه و چین است. این دو کشور که همزمان عضو دائم شورای امنیت و عضو برجام هستند، در طول سالهای گذشته بارها با سیاستهای یکسویه اروپا و آمریکا مخالفت کردهاند.
ایران باید در رایزنیهای مستمر با این دو قدرت جهانی، مانع از اجماع مصنوعی غرب علیه خود شود و از ظرفیت این کشورها برای بیاثر کردن تحریمها و فشارهای سیاسی بهره بگیرد. برگزاری نشستهای سهجانبه و استمرار گفتوگوهای راهبردی، میتواند پشتوانه مذاکرات استانبول باشد و به تیم ایرانی امکان مانور بیشتری بدهد.
دیپلماسی حقوقی؛ جبهه مکمل مذاکرات سیاسی
در کنار میز مذاکره، جبهه حقوقی نیز باید فعال باشد. سخنگوی وزارت خارجه از مستندسازی دقیق تجاوزات رژیم صهیونیستی به خاک ایران و خسارات ناشی از آن سخن گفت و تأکید کرد که دستگاه دیپلماسی به همراه قوه قضائیه، در حال پیگیری رسمی این پروندهها در مجامع بینالمللی است. این پیگیریها نهتنها زمینه فشار سیاسی بر حامیان اسرائیل را فراهم میکند، بلکه جایگاه ایران را بهعنوان کشوری قانونمدار و متعهد به اصول بینالمللی تقویت میکند. حضور فعال در مجامع حقوق بشری، سازمان ملل و نهادهای داوری بینالمللی باید بهطور همزمان با مذاکرات سیاسی پیش برود تا تصویر واقعی ایران برای افکار عمومی جهان ترسیم شود.
مذاکرات پیشرو آزمونی دیگر برای ایران و اروپا است. ایران باید به جهانیان نشان دهد که یک قدرت مسئولیتپذیر، صلحطلب و درعینحال مقتدر است. این بار باید رویکرد «دیپلماسی مقتدرانه» جایگزین سیاستهای منفعلانه شود. ایران دیگر آن کشور سال ۲۰۱۵ نیست؛ امروز، ایران بهعنوان یک بازیگر منطقهای تثبیتشده، متحدانی نیرومند، منابع متنوع و مشروعیتی بیبدیل در میان ملتهای آزادیخواه دارد.
اگر اروپا نیز میخواهد از انزوای سیاسی خارج شود و نقشآفرینی معناداری در معادلات جهانی داشته باشد، باید به حقوق ملت ایران احترام بگذارد و از تاریخ درس بگیرد. آینده مذاکرات در گرو بازتعریف رابطهای برابر، محترمانه و مسئولانه است؛ نه بر پایه فشار، تهدید و فریب. در چنین شرایط حساسی، نهتنها عقبنشینی معنا ندارد، بلکه ایران باید با قدرت تمام وارد میدان شود. طرفهای غربی اگر احساس کنند که ایران برای رفع تحریمها عجله دارد، مجددا از تاکتیکهای فرسایشی و فریبکارانه استفاده خواهند کرد، اما اگر ایران با اتکا به منابع قدرت خود، خطوط قرمز را حفظ کند و با قاطعیت از حقوق مردم دفاع کند، همانند گذشته میتواند امتیازات راهبردی کسب کند. نقطه قوت امروز ایران در ایستادگی منطقی و مذاکرهگرایانه از موضع اقتدار است؛ چیزی که دنیا کمکم به درک آن رسیده است.
دیدگاه تان را بنویسید