کیهان: چشمان موساد و سیا را کور کنید
تردیدی نیست که آژانس بینالمللی انرژی اتمی بر اساس اساسنامهاش موظف به پایش فعالیتهای هستهای کشورها در چارچوب توافقات پادمانی است. اما تجربه ایران در دو دهه اخیر، نشان میدهد که این پایشها از مسیر اصلی خود منحرف شده و به بستری برای جمعآوری اطلاعات امنیتی و علمی بدل شدهاند.

در شرایطی که جمهوری اسلامی ایران بارها بر صلحآمیز بودن برنامه هستهای خود تأکید کرده و حتی فتوای رهبر معظم انقلاب را بهعنوان سندی شرعی و رسمی برای حرام بودن تولید سلاح هستهای پیش چشم جهانیان گذاشته است، باز هم آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تکرار سناریوهای نخنمای قدیمی ادامه میدهد. گزارشهای بیپایه و جنجالآفرینیهای سیاسی که همواره خوراک تبلیغاتی آمریکا، رژیم صهیونیستی و تروئیکای اروپا را فراهم کرده است.
2- جناب آقای «اسماعیل بقائی» سخنگوی محترم وزارت امور خارجه
روز گذشته در بخشی از نشست خبری هفتگی با خبرنگاران اظهار داشت: «ما کماکان طرف موافقتنامههای پادمان هستیم و قرار است شیوهنامه جدید با آژانس تعریف کنیم، با توجه به مصوبه مجلس ببینیم که چگونه میتوانیم همکاریها را ادامه دهیم و ظرف دو هفته آینده یکی از مقامات آژانس به ایران سفر میکند.»
قطعا وزارت امور خارجه و مجموعه دولت، درخصوص همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی بنابر قانون مصوب مجلس عمل خواهند کرد و درباره آن تردیدی نیست. اما مسئله اصلی و البته نگرانکننده، کارنامه سیاه آژانس در موضوع هستهای ایران است. این کارنامه فضاحتبار میطلبد که روند تعاملات با آژانس همراه با بیشترین احتیاط و نگاهی کاملاً بدبینانه انجام شود.
در حقیقت، آنچه در این میان نگرانکننده است، نه تصمیم دولت برای همکاری با آژانس، بلکه سابقه سیاه و غیرقابل اعتماد این نهاد است؛ نهادی که بهجای ایفای نقش بیطرفانه و فنی، بارها به ابزار جاسوسی و عملیات روانی علیه کشورمان تبدیل شده است.
تردیدی نیست که آژانس بینالمللی انرژی اتمی بر اساس اساسنامهاش موظف به پایش فعالیتهای هستهای کشورها در چارچوب توافقات پادمانی است. اما تجربه ایران در دو دهه اخیر، نشان میدهد که این پایشها از مسیر اصلی خود منحرف شده و به بستری برای جمعآوری اطلاعات امنیتی و علمی بدل شدهاند.
3- «جی کارنی» سخنگوی وقت کاخ سفید در سال ۲۰۱۲
در یک کنفرانس خبری آشکارا گفت: «ما چشم داریم و میتوانیم برنامه ایران را زیر نظر بگیریم.» و وقتی از او پرسیده شد که منظورش از «چشم» چیست؟ پاسخ داد: «بازرسان آژانس». بهعبارتی، کاخ سفید خود اذعان دارد که بازرسان آژانس، بازوی اطلاعاتی غرب در داخل خاک ایران هستند.
4- در یک نمونه دیگر «جاشوا رونر» استاد دانشگاه و نویسنده وابسته به اندیشکده بروکینگز، با خرسندی از حضور بازرسان آژانس در ایران یاد کرده و گفته بود: «این حضور فرصتی طلایی برای کسب اطلاعات از دیگر حوزههای علمی و صنعتی ایران نیز هست.» چنین اظهارنظرهایی بهوضوح نشان میدهد که هدف، نظارت بر غنیسازی اورانیوم نیست، بلکه تفتیش علمی، صنعتی و حتی دفاعی است.
5- «رافائل گروسی» مدیرکل فعلی آژانس، از ابتدای تصدیاش مسیر یکطرفه و کاملاً سیاسی را در قبال ایران در پیش گرفته است. او بارها بدون اشاره به زرادخانههای هستهای رژیم صهیونیستی و تهدیدات واقعی موجود، تمام تمرکز خود را بر روی برنامه هستهای ایران قرار داده است.
تحلیلگران دیپلماتیک معتقدند که گروسی چشم به دبیرکلی سازمان ملل دوخته است و میداند که برای رسیدن به این هدف، باید نظر مساعد آمریکا، فرانسه، انگلیس و رژیم صهیونیستی را جلب کند. از همین روست که در اظهارنظرها و گزارشهایش، کوچکترین انتقادی از اسرائیل دیده نمیشود، در حالی که حتی شایعات بیپایه درباره ایران، فوراً وارد گزارشها و رسانهها میشود.
6- مرگ ناگهانی «یوکیا آمانو» مدیرکل پیشین آژانس، از نگاه بسیاری از ناظران، طبیعی نبود. آمانو گرچه گاه با فشارهای غربی همراه میشد، اما در موارد متعددی نیز در برابر زیادهخواهیها مقاومت میکرد. احتمال «ترور بیولوژیک» او برای تسهیل راه مدیرکل شدن گروسی، سالهاست محل بحث رسانههای مستقل و نهادهای ضدجنگ است. گروسی نیز خیلی زود نشان داد که انتخاب او، برای انجام یک مأموریت خاص بوده و آن چیزی نبود جز بازطراحی آژانس به نفع آمریکا، رژیم صهیونیستی و تروئیکای اروپایی.
7- رفتار دوگانه گروسی در قبال حملات هستهای، عمق بحران بیطرفی در آژانس را نشان میدهد. زمانی که نیروگاه زاپروژیا در اوکراین هدف قرار گرفت، گروسی با صدور بیانیههای تند، روسیه را محکوم کرد. اما در برابر حملات اخیر آمریکا و رژیم صهیونیستی به تأسیسات هستهای ایران و شهادت دانشمندان کشورمان، سکوت کرد و حتی اقدام جنایتکارانه آمریکا و رژیم صهیونیستی را «قابل درک»! دانست. این دوگانگی، نشان میدهد که دغدغه آژانس، نه ایمنی هستهای، بلکه تأمین منافع محور غربی- عبری است.
8- یکی از نقاط تاریک و نگرانکننده کارنامه آژانس، مشارکت غیرمستقیم در ترور دانشمندان ایرانی است. «اسکات ریتر» بازرس سابق سازمان ملل و تحلیلگر امنیتی آمریکایی، اخیراً در مصاحبهای با «پرس تیوی» صراحتاً گروسی را مسئول خون شهدای هستهای ایران دانست. به گفته او، اطلاعات حساس فنی و مکانی که از طریق بازرسیهای آژانس بهدست آمد، مستقیماً در عملیات ترور نخبگان ایرانی مورد استفاده قرار گرفت.
9- افشاگریهای جدید نشان میدهد که سیستم نرمافزاری «موزاییک» (MOSAIC) ساخت شرکت آمریکایی «پالانتیر»، سالهاست که در بطن عملیات نظارتی آژانس در ایران فعال است.
بر اساس گزارش پایگاه خبری «کِرِیدِل»، این نرمافزار جاسوسی که در دولت اوباما بهصورت خزنده در برجام گنجانده شد، نه تنها دادههای مربوط به بازرسیها، بلکه تصاویر، اسناد، حسگرها و اطلاعات زیرساختی را بهصورت کلان تحلیل و استخراج میکند. دادههایی که دستآخر در اختیار دشمنان ایران قرار میگیرد.
10- علاوه بر این، ماجرای کشف ریزتراشه در کفش یکی از بازرسان آژانس، قابل تأمل است. به گفته یکی از نمایندگان مجلس، در جریان بازرسی از یکی از تأسیسات هستهای، سیستمهای کنترلی نسبت به یک شیء مشکوک هشدار دادند و پس از بررسی مشخص شد که در کفش بازرس، یک ریزتراشه جاسوسی جاسازی شده بود. اتفاقی که نهتنها نقض فاحش پروتکلهای بازرسی محسوب میشود، بلکه گواه روشنی بر جاسوسسازی نهادهای غربی در قالب مأموریتهای بینالمللی است.
11- رسانه آمریکایی «گریزون» اخیراً اسناد محرمانهای را منتشر کرده که بر اساس آن، «نیکلاس لانگمن» جاسوس کهنهکار سازمان اطلاعاتی انگلیس (MI6) به آژانس بینالمللی انرژی اتمی نفوذ کرده است. به ادعای این رسانه، لانگمن در سالهای اخیر نقش کلیدی در طراحی تحریمهای اقتصادی علیه ایران داشته و اکنون با پوشش تخصصی، در قلب آژانس فعالیت میکند. این اسناد، بیش از پیش مسئله سیاسیکاری و نفوذ سرویسهای جاسوسی در آژانس را اثبات میکند.
12- آنچه بیش از همه مشهود است، این است که آژانس از یک نهاد نظارتی فنی، به نهادی امنیتی-تبلیغاتی علیه ایران تبدیل شده است. گروسی نه تنها چشم بر زرادخانه اتمی اسرائیل بسته، بلکه با ارائه گزارشهای ناقص، جهتدار و بدون مدرک مستدل، همدست غرب در فشار بر ایران شده است. به عنوان نمونه، گزارش اخیر آژانس در خرداد ماه، که ایران را بدون سند متهم به «فعالیت هستهای مشکوک در دهه ۲۰۰۰» کرد، مستقیماً بهانه حمله آمریکا و رژیم صهیونیستی به ایران را فراهم کرد.
در سایه تجربههای تلخ دو دهه اخیر، اکنون دیگر برای هیچکس تردیدی باقی نمانده که آژانس بینالمللی انرژی اتمی، بهجای ایفای نقش بیطرفانه و تخصصی، به ابزاری در خدمت پروژههای اطلاعاتی و فشار سیاسی غرب بدل شده است. نفوذ عناصر امنیتی، گزارشهای مغرضانه، جاسوسی در پوشش بازرسی و انتقال اطلاعات حساس به دشمنان ملت ایران، تنها بخشی از واقعیت تاریک این نهاد است.
به موجب قانون «الزام دولت به تعلیق همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی» که مصوب مجلس شورای اسلامی در سال ۱۴۰۴ است، دولت مکلف است هرگونه همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را بر اساس معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای و پادمان مبتنی بر آن، تا حصول تضمین امنیت تأسیسات هستهای ایران به حالت تعلیق درآورد. وقتی آژانس عملاً نقش چشمان آمریکا
و رژیم صهیونیستی را ایفا میکند، ایران هم باید عزم خود را جزم کرده و چشمان موساد و سیا را کور کند.
کیهان
دیدگاه تان را بنویسید