قالیباف: مخالف بحثهای ذهنی و آموزشی نیستم /فرهنگ کار جهادی فرهنگ کار جمعی است
یکی از اشکالات ما این است که برای انسانسازی، تربیت، تقویت روح تعاون و همکاری و یک مسلمان واقعی و مومن واقعی بودن فقط به مسائل ذهنی متمکز میشویم.
مخالف بحثهای ذهنی و آموزشی نیستم و حتما این موضوع هم ضرورت اجتناب ناپذیر است اما به گذشته که نگاه می کنم می بینم که بسیاری اوقات تربیت، انسانیت، فرصت رشد و تبدیل ظرفیتهای بالقوه به بالفعل پشت میز مدرسه انجام نمیشود بلکه بسیاری اوقات جابهجایی محیط و روی سکه دیگر را دیدن، موجب دیدن روی دیگر حقیقت میشود.
بسیج پیش از دفاع مقدس تبلور حضور مردم در مسیر فعالیتهای جهادی برای خدمت به همنوع در هر جغرافیا و در موضوعات مختلف بود
در سال اول دبیرستان معلمی داشتم که ما را به مناطق حاشیهنشین شهر برای کارهای جهادی میبرد، آن روزها زلزله طبس نیز اتفاق افتاد زمانیکه از مناطق زلزله زده برگشتیم انسان دیگری شده بودیم و دنیای دیگری برابر ما باز شد.
بسیج براساس ضرورت به سمت جبهه و جنگ رفت، پیش از جنگ همه اقدامات جهادی بود.
کار جهادی کاری است که انسان بیمؤونه و بدون اخذ وجه و توقع مابهاذا و حتی بدون توقع یک قدردانی کوچک انجام میدهد و واقعا با نیت خالص در این مسیر گام بر میدارد و مصداق «تو نیکی کن و در دجله انداز» است که کار فقط برای خدا انجام میشود.
کار جهادی به انسان، مادیات، معنویات، قدرت، منزلت و شأن میدهد. کار جهادی آنقدر لذتبخش است که تفریحات دیگر به این لذت بخشی نیست که انسان شادی روح و روان داشته باشد و از درون شاد باشد و کسی نتواند او را عصبانی و ناراحت کند. کار جهادی هیچگاه خستگی و دلسردی نمیشناسد.
مهم این است که فضا ساخته شود و یک محیط سالم انسانی، عاطفی و روحی در راه خدمت به همنوع و تلاش کردن و گره گشایی از یک فرد نیازمند به هر شکل ممکن، ایجاد شود.
اگر در چنین فضایی قرار بگیریم، مطئمن باشید آن فضا، فضایی است که خدا از آن راضی است و در آن فضا معصیت، گناه، ظلم و حق خوری اتفاق نمیافتد. آنجا انسانیت و خدمت در اوج خواهد بود.
زمانی که از مدیریت میگوییم، بی شک از علم و دانش صحبت میکنیم اما حتما یک مهارت و هنر نیز هست. مدیریت، ذاتی و اکتسابی است. تربیت مدیر به سبک جهادی قطعا آموختنی هم هست؛ این نوع مدیریت از جنس اجتماعی شدن، تربیت اجتماعی و در درون جامعه بودن و جامعه سازی برای خود و دیگران است.
فرهنگ کار جهادی فرهنگ کار جمعی است که ما نمونه آن را دنبال کردیم. زمانی که قرار است فردی به جمعی همچون نیروهای مسلح وارد شود، باید سن و سواد و وضعیت جسمانی خاصی داشته باشد و نیاز به آموزش دارد و بعد به کارگیری میشود و همه اینها به تجربه مربوط میشود اما در دوران دفاع مقدس زمانی که مردم به جبهه میآمدند هیچ یک از این مقرراتی که دنیا آن را تجربه کرده و در ادارات و نیروهای مسلح از طریق آن استخدام میشوند، وجود نداشت.
در دوران دفاع مقدس یک پیرمرد ۷۵ ساله از خراسان شمالی به جبهه آمده بود و همزمان فردی که از دانشجویان مقطع دکتری در شرف فارغ التحصیلی از دانشگاه آمریکایی بود هم برای دفاع به جبهه آمد. یعنی فردی با چنین نگاهی از آمریکا به ایران آمد و در کنار پیرمردی که سواد هم نداشت، در یک سنگر، رزمنده شد. آن زمان تنها راه دسترسی به خانواده نامه بود که این دانشجو از طرف آن پیرمرد برای خانوادهاش نامه مینوشت و این انسجامی بود که در جبههها شکل گرفته بود. انسجام سازمانی و انگیزه آنها همان هدف جبهه بود که این افراد را از هر افسر آموزش دیده در هر دانشکده ای، پای کارتر و مؤثرتر میکرد و بهتر تصمیمگیری میکردند. این روح کار جهادی است.
چند روز قبل جلسهای با یکی از گروههای جهادی که کار اقتصادی انجام میدهد داشتم که این افراد بیان کردند که برای به کار گیری افراد باید گواهی سوءپیشینه ارائه شود این درحالی است که ما فقط کسانی را به کار می گیریم که دارای سوءپیشینه هستند.
تعدادی از خانمهایی که سوءپیشنه داشتند در آن مجموعه کار میکردند و خیاط و طراح شدند، خاطرم هست زمانیکه ضریح حرم اباعبدالله حسین(ع) در حال تعویض بود، بحث پوشش روی مزار حضرت مطرح شد که این خانمها توانستند این کار را انجام دهند.
پاسخ ما به هر فردی که برای آغاز کار دنبال پول و اختیار باشد، این است که این فرد عرضه ندارد. ما یک فرهنگ جهادی میخواهیم و این فرهنگ خودش پول میآورد. افرادی که اینگونه زندگی کردهاند و از یک مسیر سنگلاخی امروز خود را به اینجا رساندهاند، جاده اتوبانی برای دهها هزار نفر درست کرده و آنها را با خود میبرند و اینجاست که شجاعت در تصمیم گیری و خلاقیت میآید و بیشک برکت و عنایت خداوند در اینجا هست.
مگر میشود خداوند بندهای که اخلاص دارد را برای تأمین حداقل امکانات کارش را تنها بگذارد.
شهید تهرانی مقدم همواره میگفت اگر امروز اقدام نکنیم، فردا دیر است؛ دیدیم که در تجاوز رژیم صهیونیستی در جریان جنگ ۱۲ روزه، تلاشهایی شد که همه آن را شهید مقدمها با فرهنگ جهادی و با حداقل امکانات انجام دادند و اینگونه شد که به موقع از اسلام و سرزمین ما دفاع کردند و در مقابل ظلم ایستادند و درسی به رژیم صهیونیستی دادند که در قریب به ۸۰ سال عمر کثیفش چنین درسی را نگرفته بود. همه اینها حاصل فرهنگ جهادی است.
فرهنگ جهادی یک مدرسه، یک استاد و درس جدید است فرهنگ جهادی یک باور است که تهدیدها را به فرصت تبدیل میکند.
البته برای کنشگران جهادی، تقسیم بندی تهدید و فرصت نداریم بلکه هرچه هست همه فرصت است اما برخی فرصتها با ریسک و بعضی از فرصتها بدون ریسک هستند. یک کنشگر جهادی با شجاعت فکری، خلاقیت و با اراده و چون در راه خدا گام بر میدارد، میان فرصت با ریسک و بدون ریسک قطعا فرصت با ریسک را بر میگزیند و از این مسیر است که کار با جهش پیش میرود. همواره خلاقیت، جهش و حل مشکلات جایی است که فرصت با ریسک را انجام کنیم.
در فرهنگ جهادی قطعا فرزند زمانه خویش هستیم و در جا نمیزنیم. تفکرات ما نو است. مقام معظم رهبری در همه مراسم های سالگرد امام(ره) به تبیین اندیشه ایشان پرداختهاند که آن را در عقلانیت، عدالت و معنویت میدانند.
یک عنصر جهادی، عقلانیت را در محاسبات و عدالت را در نیت خود می بیند و معنویت را در رفتار خود نشان می دهد.
دیدگاه تان را بنویسید