تأثير عملكرد رسانه ها بر افكار عمومي براي من كه خود يك فرد رسانه اي هستم تا قبل از حادثه دانشگاه كلمبيا كمتر تا بدين حد قابل باور بود.
اين روزها بحث داغ داخلي جامعه وافكار عمومي جهان خارج از ايران سخنراني رئيس جمهور محترم در دانشگاه كلمبيا و بازتاب هاي مرتبط با آن است و الحق كه صدا و سيما در اين زمينه و بويژه برخورد گزينشي با اخبار اين سفرو سخنراني سنگ تمام گذاشت .
در اين برخورد گزينشي رئيس جمهور محترم فاتح سر بلند پيكار يك تنه خود با تمام سردمداران صهيونيستي و امريكايي در دانشگاه كلمبياست بدون اينكه ذره اي غبار و با اندكي خراش بر صورت نازنين ايشان در اين پيكاري كه از قبل معلوم بود از آن بوي تندخون و انتقام گيري و تسويه حساب - آنهم در زمين دشمن - به مشام مي رسد نشسته شده باشد!
مطابق آنچه كه صدا و سيما نشان داد و به اصطلاح مجريان خبر بيست وسي شبكه دو گفت و گفت ! جمعيت حاضر در سالن سخنراني رئيس دانشگاه كلمبيا را كه بر خلاف رسم ميزباني و شأن دانشگاهي خود به آقاي احمدي نژاد توهين كرده بود هو كردند ولي بعد از هر پاسخ جناب ايشان براي وي كف مي زدند اما آيا حقيقت اينگونه بود؟ آيا همه آن كف زدنها براي شخص رئيس جمهور محترم ما بود و هو كردنها مال رئيس دانشگاه كلمبيا؟
مگر چه اتفاقي افتاده بود كه دانشجويان يك دانشگاه بيكباره اينقدر حزب اللهي وحقيقت گراشده بودند كه در مقام داوري ما بين دو گفته و دو شنيده از كسي كه وي را دشمن كشور خود مي دانستند و ديگري كه رئيس دانشگاهي بود كه در آن تحصيل مي كردند نماينده كشور دشمن را برگزينند آنهم در جريان سخنرانييي كه معلوم نيست در پايان آن چه نتيجه اي داشته باشد؟ ! بنابه نقل قول آقاي نوباوه كه به عنوان يكي از همراهان رئيس جمهور در اين سفر از نزديك در جريان سخنراني يا پرسش و پاسخ و بهتر است بگوئيم محاكمه ايران و نه احمدي نژاد در دانشگاه كلمبيا بود اكثر جمعيت حاضر در سالن را دانشجويان يهودي دانشگاه تشكيل مي دادند كه بعضاً كلاههاي كوچكي كه به سر داشتند و در تصوير ديده مي شد بر اين نظريه مهر تأييد مي زند.از سوي ديگر معروف است كه نيويورك شهر يهودي نشين امريكاست و ظاهراً فراواني درصد اين فرقه نسبت به مسيحيان امريكا در اين شهر بيشتر از شهرهاي ديگر است.
با اين حساب مي شود حدس زد كه اكثر جمعيت حاضر در پاي مناظره و به اعتقاد من محاكمه آقاي احمدي نژاد را يهوديان امريكا تشكيل مي دادند. با اين مقدمه آيا مي توان اينقدر ساده انديشانه و ساده لوحانه قضاوت كرد كه آنها در يك جلسه و در اثر يك سخنراني هوادار سر سخت مواضع ايران شده اند؟ يا حقيقت چيز ديگري است و متأسفانه صداو سيما براي خدمت به نظام و نشان دادن ميزان بالاي مقبوليت آن دست به چنين ريسك خطرناكي زد تا جايي كه در همان شب سخنان آقاي كلهر مشاور رئيس جمهور را در گفتگوي ويژه بعد از خبر شبكه 2 پخش كرد كه سخنان آقاي احمدي نژاد را حركتي بعثت گونه - و لابد از سنخ كار پيامبران !!- و نقطه عطفي در تاريخ بشريت تلقي مي نمود و از زبان مهمان ديگر برنامه به مردم اطمينان داد كه از اين پس ديوار هاي ايالات متحده امريكا با اين سخنراني فرو ريخته شده است! و من كه در آن شب شاهد پخش آن سخنراني و اين گفتگوي ويژه بودم بي اختيار به ياد بازي فوتبال ايران و امريكا افتادم و رويكرد ويژه و فراموش نشدني صدا و سيما به اين بازي كه تا كاپيتان هاي دو تيم در حضور داور مسابقه آمدند كه با همديگر دست دوستي بدهند و كاپيتان تيم ملي فوتبال ايران آقاي
عابدزاده مي خواست هديه اي را كه به او داده بودند به كاپيتان تيم ملي فوتبال امريكا تقديم كند ناگهان تصوير قطع و تصاوير آرشيوي پخش گرديد تا لابد مردم نبينند كه كاپيتان تيم ملي ايران به امريكا هديه مي دهد! و ديدن اين صحنه خداي ناكرده بر روحيه ضد امريكايي آنها تأثير منفي بگذارد!
بعيد بنظر مي رسد به رغم پخش گزينشي اخبار و تصاوير مرتبط با مراسم دانشگاه كلمبيا توسط صدا وسيما جز كساني كه به هر دليل به ظرايف و دقت هاي كار رسانه ها توجهي ندارند كسي اين گونه خبر رساني را باور داشته باشد. كساني كه اين مراسم را از ماهواره ها مي ديدند و به زبان انگليسي آشنايي داشتند و قواعد هو كردن و تعابير مرتبط با اين عمل زشت را در امريكا مي دانستند به رغم تبليغ صدا و سيما شاهد بودند كه متأسفانه اين رئيس جمهور ما بود كه گاه از سوي جمعيتي كه ذكرگرديد هو شد و گاه سخنان صريح و شجاعانه و صادقانه وي مورد تمسخر حضار قرار گرفت ومگر از آن جلسه هم با اين مواضع انقلابي جز اين انتظار ديگري مي رفت؟ آيا اگر روزي رئيس جمهورآمريكا در دانشگاه تهران از حقانيت اسرائيل دفاع كند چيزي جز هو و تمسخر از دانشجويان ايراني را شاهد خواهد بود ؟!
اشتباه ديگر صدا و سيما آن بود كه به هنگام پخش سخنان مجري و بيانيه بيست دقيقه اي رئيس دانشگاه كلمبيا هيچ زير نويسي از اين سخنان را پخش نكرد و يا حداقل به ترجمه همزمان آن مبادرت نكرد لابد تصور دوستان اين بود كه با آن لهجه غليظ و فنوتيك هاي خاص گويش انگليسي امريكائي ها همه شنونده هاي ايراني همزمان مي فهمند كه از رئيس جمهور چه خواسته و پرسيده مي شود و چه توقعاتي امريكائيها از اين مناظره و محاكمه دارند!
تا آنجا كه از شواهد امر پيدا بوده و هست و از سخنان رئيس دانشگاه كلمبيا بر مي آمد آقاي رئيس جمهور به يك مناظره و به تعبيري بازپرسي يكطرفه اي دعوت شده بود كه تنها به يمن متني كه براو نهاده بودند تا در اين دانشگاه صحبت كند مي بايست به پرسشهاي آنها پاسخ آري يا نه بدهد همين و بهترين دليل مدعاي اين سخن قطع مكرر حرفهاي رئيس جمهور بود كه وي را ناچار مي كرد با بلند كردن دست و وقت خواستن از رئيس دانشگاه به اوفرصت توضيح بيشتري بدهد.
اوج اين برخورد گزينشي در خبر رسانه اي كه البته محدود و منحصر به صدا و سيما نبود اين نكته است كه اي كاش براي نشان دادن ماهيت امريكائيها بويژه كساني كه قشر فرهيخته آن بودند عين عبارات توهين آميزي كه نزديك به ده واژه مي شده است را به اطلاع جامعه مي رساندند هر چند بنده نيز بر اين باور هستم كه ناقل حرف زشت و ركيك خود قائل و گوينده آن شده است ولي گاه هدف برتر كه افشاي امر مهمتري است افتضا مي كند كه عين عبارات را به افكار عمومي صادقانه ارائه كنيم. آنچنانكه امام در برخورد ملي گراها و كانون وكلا با قانون قصاص با تلخي خاصي عبارت غيرانساني قصاص را كه در بيانيه آنها آمده بود عيناً نقل كردند و فراتر از آن در قرآن پس از ذكر طرد ابليس از در گاه الهي قول او كه اين طرد شدن را نه نتيجه تكبر و رفتار خود كه كنش الهي را مي داند مي آورد و تقصير را به گردن خدا و مشيت الهي مي اندازد!
بنظر مي رسد اين ماجرا فراتر از حد قضاوت رسانه اي است و چه بسا شايسته باشد كه در مجلس شوراي اسلامي كه به تعبير امام بالاترين مركز در بين نهادهاي نظام است اين امر از سوي نمايندگان و وكلاي ملت به نقد و چالش و بررسي وارزيابي گذاشته شودو از سوي آنان معلوم گردد كه مي توان غرور و حيثيت انقلابي واسلامي يك ملت را با سليقه هاي شخصي هر چند به گمان كسب احتمالي پيروزي در چنين نبردهايي در موضع توهين و اهانت كساني قرار دارد كه سابقه تمدن آنها به چند صد سال نمي رسد ؟
در اينكه امريكائيان و صهيونيستها از استفاده هوشمندانه جناب رئيس جمهور از اين فرصت و مراسم به خشم آمده اند كه در مصاحبه بعضي از سناتورهاي آمريكايي و افرادي نظير جان بولتون سفير سابق امريكا در سازمان ملل اين امر مشهود است نه تنها جاي هيچ ترديدي نيست كه به اعتقاد نگارنده بايد هوشمندي و جسارت و شجاعت جناب رئيس جمهور را در اين ميدان ستود و به پايمردي وحلم وطاقت او در ورود به اين عرصه پر اهانت و تهمت و ناسزا آفرين گفت اما در عين حال نبايد ساده لوحانه باور كرد كه قضايا آنگونه كه ما خواسته ايم پيش رفته است درست است كه افكار عمومي جهان بدون سانسور و واسطه حرفهاي رئيس جمهور ما را كه مواضع ايران اسلامي را بيان مي كرد شنيدند و در مورد آنها به تفكر نشستند اما از سوي طرف ديگر مناظره هم حرفهايي در پاسخ به اين مواضع زده شد كه قاعدتاً براي مخاطبين خارجي آنها هم جاي تأمل داشتند. حال چگونه است كه مي خواهيم به مردم خودمان چنين القاء كنيم كه جمعيت داخل و بيرون در سالن هر چه را شنيد به نفع ايران كف زد و مواضع ما را ستود؟! آيا اگر چنين حادثه اي در ايران بود دانشجويان ما براي سخنران مخالف ميزبان همين گونه رفتار مي كردند؟!
خوب است دوستان قدري واقع بينانه تر و بيشتر به سطح آگاهي و ادراك جامعه ما فكر كنند و مانند پخش گزينشي كنفرانس برلين افكار عمومي جامعه را بازي ندهند و امين صادقي براي اداره رسانه ملي باشند. همگان به ياد دارند كه در آن كنفرانس زشت ، صحنه اي نشان داده شد كه بيانگر اين بود كه در حالي كه ميهمانان ايراني كنفرانس در سالن نشسته اند مردي معترض به حضور آنها در سالن كاملاً برهنه شد و آنها هم در جلسه شاهد حركات او بودند. حال آنكه همه مي دانند اينگونه نبود و اين صحنه زشت در پايان آن كنفرانس اتفاق افتاد و قبل از اين رويداد زشت مهمانان ايراني كنفرانس سالن را ترك كرده بودند! نكته پاياني كه بنظر مي رسد مي بايست جناب رئيس جمهور بدان عنايتي داشته باشد آن است كه طرح مسايل خلق الساعه در سياست هاي جمهوري اسلامي و بويژه در روابط بين الملل نظير آنچه كه جناب رئيس جمهور چند ماه پيش در برقراري ارتباط يك طرفه با مصر - درهمان روز مصاحبه ! و در سخنراني در دانشگاه كلمبيا مبني بر اعلام آمادگي مذاكره با امريكا در مورد مشكلات فيمابين ايران و امريكا بدون هيچ پيش شرطي ! مطرح كردند به صلاح و مصلحت ما نبوده و به تعبير بهتري نوعي عدول از مواضع
گذشته امام و مسئولان نظام در اين زمينه ها تلقي مي شود.
نمي دانم اگر اين حرف را كساني مانند آقاي خاتمي مي زدند از سوي رسانه هاي منتقد چگونه با آنها برخورد مي شد؟ اين موضع آقاي احمدي نژاد چه تفاوتي ماهوي با حرف دكتر آقاي سيدعطاء اله مهاجراني در سالها قبل داشت كه در سر مقاله اي اين پيشنهاد را كرده بود و آن همه مورد هجوم همگان قرار گرفت و به امريكائي بودن متهم و منتسب شد!؟ مگر چه تغييري در رابطه ما با امريكا ايجاد شده است كه ما بدون اينكه حداقل پيش شرط بارها اعلام شده آزاد كردن دارائيهاي مسدود شده و بهتر است بگوئيم مصادره شده ايران در بانكهاي امريكائي را به رخ سران كاخ سفيد و افكار عمومي امريكا بكشيم اينگونه منفعلانه و بدون هيچ پيش شرطي آمادگي خود را براي مذاكره با شيطان بزرگ اعلام مي كنيم ؟ و جالب اين كه نه مصر و نه سران كاخ سفيد هيچ پاسخي جدي به اين تنازل در باره ارتباط بدون پيش شرط ما با خودشان ندادند كه در اين معنا جاي بسي تأمل است و اميد است كه در مواضع ناگهاني بعدي ! مورد عنايت آقاي احمدي نژاد قرار گيرد چنين به نظر مي رسد اتخاذ مواضع ناگهاني آنهم در سطح و سياست هاي كلان نظام زيبنده رئيس محترم قوه مجريه ما نباشد و بهتر است جناب ايشان در اينگونه مصاحبه ها
مانند آنچه كه به خبرنگار صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران در موافقت با سفر بوش به تهران براي سخنراني در دانشگاه هاي كشور گفتند ، بيشتر بر احساسات خود غالب باشند .
دیدگاه تان را بنویسید