کمی واقع بین باشید!
بیانیه جبهه اصلاحات چنان ساده انگارانه و خیال پردازانه بود که حتی صدای برخی چهره های اصلاح طلبی را هم در آورد

بیانیه اخیر جبهه اصلاحات، همچنان در کانون توجه افکار عمومی و فضای سیاسی کشور قرار دارد؛ متنی که نهتنها پرسشهای فراوانی را برانگیخته، بلکه حتی برخی چهرههای سرشناس اصلاحطلب نیز آن را «فاقد مبانی اولیه اندیشه سیاسی» توصیف کردهاند. این بیانیه در حالی منتشر شد که بیش از آن که پاسخی برای وضعیت کنونی کشور باشد، بیشتر تصویری از یک «ایران شکستخورده» ارائه داد و در ادامه مجموعهای از مطالبات کلیشهای و بعضاً بیارتباط با متن اصلی خود را برشمرد.در صدر این مطالبات، موضوع رفع حصر و آزادی زندانیان سیاسی قرار گرفته است. اصلاحطلبان این محور را کلید «آشتی ملی» معرفی کردهاند، اما پرسش بنیادین این جاست که چنین اولویتی بر اساس کدام داده معتبر ملی استخراج شده است؟ فقدان هرگونه نظرسنجی یا مستند آماری، این گمان را تقویت میکند که تعابیری چون «مردم» و «ملی» بیش از آن که واقعگرایانه باشند، ابزاری برای بازتولید خواستههای محفلیاند.از دیگر بندهای بیانیه، پیشنهاد گفتوگو با آمریکا و تمرکز بر دیپلماسی در پرونده هستهای است؛ حال آن که ایران هیچگاه مسیر دیپلماسی را مسدود نکرده و این طرف مقابل بوده که میز مذاکره را ترک کرده است. در چنین شرایطی، طرح مذاکره بدون اشاره به بدعهدی غرب، عملاً به معنای متهمسازی یکطرفه ایران خواهد بود.تناقضآمیزترین بخش بیانیه اما جایی است که جبهه اصلاحات سخن از «تعلیق داوطلبانه غنیسازی» به میان آورده است؛ پیشنهادی که هم خلاف منافع ملی است و هم با سایر مطالبات بیانیه در تضاد قرار میگیرد. چگونه میتوان از یکسو بر ضرورت مذاکره تأکید کرد و از سوی دیگر، مهمترین موضوع مذاکره را از دستور کار کنار گذاشت؟در نهایت، آنچه از دل این بیانیه بیرون میآید، مجموعهای از خواستههای تکراری و بدون پشتوانه اجرایی است؛ خواستههایی که نه برنامهای عملی برای تحقق دارند و نه پاسخگوی عملکرد چهرههایی هستند که خود سالها در متن قدرت حضور داشتهاند. بهنظر میرسد جبهه اصلاحات به جای ارائه طرحی نو، تنها به بازخوانی شعارهای قدیمی بسنده کرده است. این بیانیه درحالی با عنوان بیانیه جبهه اصلاحات منتشر شده است که بلافاصله بعد از انتشار، چندین نفر از چهرههای اصلاحطلب و اصولگرا به بیانیه واکنش نشان دادند؛ که می خوانید:
* محمد رضا جلایی پور فعال سیاسی اصلاح طلب: چرا متن گویی در دهه نود میلادی و غلبه خوشبینی/خوشخیالی به نظم تکقطبیِ لیبرالِ جهانی نوشته شده است و هیچ ردی از تغییرات صحنه جهانی و افزایش قدرت چین و ضرورت بیشترِ پیمانها و ائتلافسازیهای جدید منطقهای در آن دیده نمیشود؟ آیا نیروی سیاسی نباید متناسب با درسآموختههای منطقه و جهان چارچوبهای تحلیلی و فرضهای نظری و زبان و رفتارش را روزآمد کند؟ ....آیا شرایط پرمخاطره ایران و مسائل انباشته کشور نمیطلبد که جبهه اصلاحات با بازاندیشی راهبردی، رقبای سیاسیاش را بخشی از راه حل کند (و نه صرفا بخشی از مسئله) و با روش و زبانی سیاست بورزد که بتواند به جای قطبیسازی، توافقهای راهگشا بسازد و کارگزار اصلاح عملی شود (به جای صرفِ طلب اهداف رادیکال) و در نظر رقبایش هم اصلاحگران بخشی از راه حل شوند و نه بخشی از مسئله؟
* علی مطهری: در بیانیه جبهه اصلاحات ایران اعلام آمادگی تعلیق داوطلبانه غنیسازی و پذیرش نظارت آژانس انرژی اتمی در قبال رفع کامل تحریمها پیشنهاد شده است. ولی بعید است که آن ها بپذیرند بلکه درخواستهای جدید موشکی و منطقهای مطرح میکنند و تا حکومت اسرائیل بر منطقه را نپذیریم، کوتاه نمیآیند.
*سعیدنورمحمدی سخنگوی حزب اصلاح طلب ندای ایرانیان: اصولا حزب ندای ایرانیان با دادن چنین بیانیه هایی از سوی جبهه اصلاحات مخالف است و در جلسات جبهه نیز به صدور آن ها رای منفی میدهد. ما معتقدیم با این مدل بیانیهها نه تنها گرهی از مشکلات کشور باز نمی شود، بلکه به تنش ها و دوگانهسازیهایی دامن میزند که نفع مردم و کشور در آن نیست.
* سعید آجرلو فعال سیاسی: بیانیه جبهه اصلاحات بسیار شبیه نامه جام زهر سال ۸۲ نمایندگان مجلس ششم است. مخصوصا در بخش سیاست خارجی، رمانتیک و ساده انگارانه و خیال پردازانه نوشته شده. در مبانی معرفتی هم یک شورش علیه اصول انقلاب اسلامی و امنیت ملی کشور است....بیانیه جبهه اصلاحات روی دیگر طرح عدم کفایت سیاسی پزشکیان است .
* مالک شریعتی نماینده مجلس: بیانیه جبهه به اصطلاح اصلاحات واقعا ناامیدمان کرد. چرا «به اصطلاح»؟ چون هیچ راهکار اصلاحی و حرف جدیدی نداشت. پراز تحجر و تکرار گذشته بود. چنددولت برآمده از خود و آمریکا را بیخطا میدانست. مطالبات گروهیاش را به نام مردمی زد.
* فواد شمس فعال شبکه های مجازی: جبهه رسمی اصلاحات دو مشکل بزرگ دارد: ۱. در سیاست خارجی و اقتصاد در دهه ۹۰ میلادی قرن بیستم گیر کرده اند، هنوز در خواب و خیال «لیبرالیسم پایان تاریخ» هستند. ۲. تنها نشانه اصلاحات را هم گرفتن پست و مقام و میز برای خودشان میدانند.
* عبدا... گنجی: آخرین بیانیه از نامه ها و بیانیه های رگباری اصلاحات نوعی صورت بندی گفتمانی «بر نظام» از سوی طیف سکولار-دموکراسی خواه این جریان و شلیک به گفتمان وفاق پزشکیان است.برخی احزاب و شخصیت های «در نظام» اصلاحات به نقد یا برائت از آن پرداختند. جماعت صادر کننده بیانیه در نفی غنی سازی با ترامپ-نتانیاهو به تقاطع مشترک رسیدند. به جز «روش مبارزه» در همه ابعاد در نبود جمهوری اسلامی با ترامپ-نتانیاهو هم نظر هستند. با بیانیه آخر که یک حزب سکولار منشأ آن است به تنظیمات کارخانه۱۳۷۷-۱۳۸۲ برگشتند.رازش در نبود راهی به قدرت حتی در دولت منتسب به خویش است.این هم بگذرد ولی خود را روشن گفتهاند.
* احمد شیرزاد فعال سیاسی اصلاح طلب : اولا لحن بیانیه بسیار تند است و به نظر نمیرسد از سر پختگی و آرامش نگاشته شده باشد. ثانیا بسیار تحکمآمیز است. دوستان ما در شرایطی نیستند که با چنین لحن آمرانه یا ناهیانهای با نهادهای حکومت سخن بگویند. به گمانم کار دوستان بسیار عجولانه و دور از انتظار بود.شرایط فعلی در روابط متقابل ایران با آمریکا و اروپا، در زمینه مسائل هستهای، که به نوعی با روابط ایران با آژانس گره خورده است، شرایطی خاص و سرشار از ابهام است....در چنین شرایط پر از ابهامی که ابعاد مسئله از هر طرف تاریک است، چه لزومی دارد که جناحهای سیاسی داخلی دست به موضعگیریهای بسیار صریح و بیبروبرگرد بزنند؟ کدام طیف اجتماعی یا سیاسی در کشور چشمانتظار این موضعگیری بود؟ به کجا چنین شتابان؟
* حسین شریعتمداری مدیر مسئول کیهان : این احتمال را نمیتوان نادیده گرفت که در پارهای از موارد، یک فرد یا یک جریان سیاسی بیآنکه به یک کانون بیرونی وابسته باشد و صرفاً از سر ناآگاهی و بیاطلاعی و به خطا، زبان دشمن را به کام گرفته و مواضعی همسو با دشمن اتخاذ کند. ولی باید توجه داشت که خطا اگر پیدرپی تکرار شود و این تکرار در یک جهت خاص و مشابه نیز باشد، دیگر نمیتوان و نباید آن را «خطا» دانست! خطای تکراری، «خط» است! و عبور بیتفاوت از آن سادهلوحی است.
خراسان
دیدگاه تان را بنویسید