دكتر " محمود احمدي نژاد" رييس جمهوري اسلامي ايران در بازگشت از سفر چهار روزه خود به نيويورك در سفري چهار ساعته به بوليوي با رييس جمهوري اين كشور ديدار كرد. به گزارش خبرنگار اعزامي ايرنا، در اين سفر كوتاه مدت كه از سوي "اوو مورالس" يك "ديدار تاريخي" ناميده شد و احمدي نژاد با عنوان " آغاز روابط سياسي با اين كشور " از آن ياد كرد، چند سند همكاري به امضا رسيد. اين سفر ۴ساعته حاشيههاي زيباي فراوانيداشت كه درمقدمه آنها استقبال بي نظير مردم بوليوي از رييس جمهوري اسلامي ايران بود كه بنابهگفته مورالس كاملا خودجوش و بدون برنامهريزي رسمي و دولتي بوده است. به علت قرار گرفتن شهر " لاپاز " پايتخت بوليوي در ارتفاع حدود ۴هزار پايي از سطح دريا و اينكه هواپيماي بوئينگ ۷۴۷بعلت سنگين بودن قادر به فرود در فرودگاه اين شهر نبود، هواپيماي حامل رييس جمهوري و همراهان در فرودگاه شهر سانتاكروز بوليوي به زمين نشست تا از آن شهر با هواپيماي سبك تري به لاپاز برويم. هواپيمايي كه قرار بود رييس جمهور را ازسانتاكروز به لاپاز ببرد هنوز نرسيده بود، اين هواپيما، هواپيماي دولت ونزوئلا بود كه بايد از كاراكاس مي آمد و هنوز نرسيده
بود. تا رسيدن هواپيما قرار شد در پاويون فرودگاه منتظر بمانيم، رييس جمهوري و همراهان در گوشهاي از پاويون بر روي صندليها نشستند و مشغول گفت و گو شدند. هنوز دقايقي از حضور رييس جمهوري در پاويون فرودگاه سانتاكروز نگذشته بود كه فردي خود را به رييس جمهوري رساند، با او روبوسي كرد و به زبان فارسي به او شروع به گفت و گو كرد. اين فرد از ايرانيان مقيم بوليوي بود، حدود ۸۰ايراني در بوليوي كه حدود ۸ميليون نفر جمعيت و بيش از يك ميليون كيلومتر مربع وسعت دارد، زندگي ميكنند. اين فرد به رييس جمهوري گفت: ديدن شما در اين سرزمين همچون يك خواب و رويا براي ماست و من از شما دو خواهش دارم يكي اينكه در سخنان خود در اين كشور به اتهامات آمريكاييها درمورد دخالت ايران در بمبگذاري هاي عراق كه از طريق رسانههاي خود در بوليوي منتشر ميكنند، پاسخ دهيد. اين ايراني همچنين افزود: ديگر اينكه تبليغات بسيار منفي درمورد رفتار شما با زنان در اين كشور صورت گرفته و زنان بوليوي تصور ميكنند كه شما با زنان موافق نيستيد و رفتار خوبي با آنان نداريد، از شما خواهش ميكنم كه اين ذهنيت را در ميان زنان بوليوي از بين ببريد. رييس جمهوري تقاضاي
دوماين ايراني را درهمان فرودگاه سانتاكروز اجابت كرد بطوري كه به درخواست دو تن از زنان شاغل در فرودگاه با رويي گشاده پاسخ مثبت داد و با آنان عكس يادگاري گرفت . هواپيماي ونزوئلايي رسيد و ما عازم شهر لاپاز شديم، پس ازيكساعت پرواز در فرودگاه لاپاز، رييس جمهوري از سوي همتاي بوليويايي خود استقبال شد و سوار ماشين به سمت كاخ رياست جمهوري حركت كرديم. از همان فرودگاه صحنههاي زيبايي از حضور مردم براي استقبال از احمدي نژاد چشمها را خيره كرد و دو طرف خيابان منتهي به كاخ مملو بود از زنان، مردان و كودكاني كه باتكان دادن پرچم و دستان خود براي رييس جمهوري ايران ابراز احساسات ميكردند. بدليل اينكه ايران در بوليوي نمايندگي سياسي ندارد، "عبدالله ذيفن" سفير ايران در ونزوئلا رييس جمهوري را در اين سفر همراهي ميكرد. ماشين حامل خبرنگاران (پرس) درحال حركت بود كه سخنان يك فرد در ماشين توجه مرا به خود جلب كرد، او خود را "اكبر مرجوعي" معرفي كرد و گفت كه ۲۵ سال است به همراه خانواده پنج نفره خود در بوليوي زندگي ميكند و كارخانه توليد پوشاك دارد. مرجوعي كه همراهي تيم خبري را برعهده داشت به خبرنگاران و عكاسان گفت كه به دليل ارتفاع
بلند شهر لاپاز با كمبود اكسيژن مواجهيم، از "بدو بدو" و تقلاي زياد پرهيز كنيد كه بامشكل شديد تنفسي مواجه خواهيدشد و نميتوانيد درست كار كنيد. با ديدن صحنههاي زيباي استقبال مردمي و شور و اشتياق مردم بوليوي از ديدار رييس جمهوري اسلامي ايران اين توصيه مرجوعي خيلي زود ناديده گرفته شد و عكاسان و خبرنگاران در مسير حركت، از ماشين پياده شده و دوان دوان در پي ثبت لحظهها رفتند و اولين كسي كه با كمبود اكسيژن مواجه و به نفس و نفس افتاد "آرمان تيمور" عكاس رياست جمهوري بود كه از همه سنگين وزن تر است ، البته بعد او، ديگران هم ، يكي يكي روي صندليهاي ماشين ولو شدند. در مقابل كاخ رياست جمهوري كه در ميدان اصلي لاپاز واقع شده بود تا چشم كار ميكرد مردم بودند كه يكصدا شعار ميدادند" وي وا محمود "، "وي وا ايران" از مترجم معني اين شعارها را پرسيدم و او گفت كه ميگويند "زنده باد محمود احمدي نژاد" و "زنده باد ايران". عكسهاي امام راحل در بالاي دستان مردان و زناني كه چفيه بر گردن داشتند در جاي جاي جمعيت به چشم ميخورد و من متعجب از اينكه در كشوري كه ماحتي سفير هم نداريم و بيش از ۸۰ايراني بيشتر نيست،اين مردم چه علاقه و ارادتي
به انقلاب اسلامي ايران و رهبران آن دارند. ديدار خصوصي و مذاكرات هياتهاي مشترك انجام شد و نوبت بهامضاي اسناد و سخنراني دو رييس جمهور رسيد، اسناد همكاري امضا و رابطه سياسي تهران و لاپاز آغاز شد. رييس جمهوري اسلامي ايران در بخشي از سخنان خود زنان بوليوي را زناني پاك، پرتلاش و وفادار خواند و سخنان او با تشويق فراوان زنان حاضر در اين مراسم همراه شد. احمدي نژاد در كنار مورالس تاكيد كرد كه ايران و بوليوي دست در دست هم فقر را از سرزمين هايشان برخواهند چيد و رفاه و دوستي را براي ملت به ارمغان خواهند آورد. مورالس نيز تاكيد كرد كه اين سفر راه خاورميانه را به روي بوليوي گشود، ماامروز شاهد تحقق يك آرزوي ديرينه هستيم و اين سفر را هرگز فراموش نخواهيم كرد. نكته جالبي كه نظر مرا در اين مراسم جلب كرد اين بود كه علاوهبر وزرا، معاونين وزرا، نمايندگان مجلس، رهبران سنديكاهاي كارگري و مقامات محلي لاپاز كه مورالس آنها را حاضران در جلسه معرفي كرد، گروههاي مختلف مردمي نيز موفق به ورود به كاخ شده بودند و ناظر اين مراسم بودند . مردي كه تابلوي نقاشي از تصوير احمدي نژاد را بر روي سرگرفته و هر از چندگاهي با صداي بلند در حمايت از
ايران و رييس جمهوري ايران شعارمي داد. پيرمردي با يك كلاه لبه دار كه از فرصت استفاده كرده و چند پاكت نامه را بدستان رييس جمهوري ايران داد. مراسم كه به پايان رسيد همهمه عجيبي برپاشد، همه به سمت رييس جمهوري حركت ميكردند، از بين جمعيت پيرمردي با لباس زيباي سنتي به رييس جمهوري نزديك شد و چند حلقه سي دي از آهنگهاي سنتي كه خود نواخته بود به احمدي نژاد اهدا كرد. در ميان انبوهي از مردم كه متقاضي گرفتن عكس يادگاري با رييس جمهوري اسلامي ايران بودند، احمدي نژاد با اشاره، چند تن از زنان بوليويايي را به نزد خود فراخواند و باآنان عكس گرفت، بياختيار بهياد سخنان آن ايراني در فرودگاه سانتاكروز افتادم و احمدي نژا چه زيبا نقشههاي دشمنان را نقش بر آب كرد. در شلوغي جمعيت مسير نگاه رييس جمهوري را دنبال كردم و اشاره او به يكي از نزديكان را، دختر بچه ۸ ، ۷سالهاي را ديدم كه با لباس فقيرانه و جعبه چوبي كوچكي در دست به طرف رييس جمهور هدايت ميشد، به جعبه در دست او دقت كردم، او يك دختر بچه واكسي بود كه به كاخ رياست جمهوري راه يافته بود. احمدي نژاد با او به گرمي گفت و گو كرد، و در حالي كه اشك در چشمانش حلقه زده بود آن كودك
را نوازش كرد. رييس جمهوري در مسير بازگشت به تهران در گفت و گويي با خبرنگار ايرنا كه در هواپيما انجام شد از اين صحنه به عنوان يكي از بياد ماندنيترين صحنههاي اين سفر ياد كرد و گفت: با ديدن اين كودك، فقر را در چشمانش به وضوح ديدم و به وضوح لمس كردم كه استعمار با مردم مظلوم اين كشور چه كرده است . دكتر احمدي نژاد به خبرنگار ايرنا، گفت اين سفر حواشي فراواني داشت كه درواقع اين حواشي متن سفر هستند، ديديد كه برغم تلاش رسانههاي آمريكايي در بوليوي، مردم چقدر خودجوش به استقبال آمدند و دائما در شعارهاي خود خطاب به ما ميگفتند كه شما بايستيد ما با شما هستيم . آن دختر بچه با جعبه واكسي كه در دست داشت و خود "آدريانا" معرفي كرد، در ابعاد يك عروسك اما واقعي بود، اگر دوربينها نبودند من اين بچه را در آغوش ميگرفتم و يك ساعت گريه ميكردم . رييس جمهوري گفت: در نگاه معصوم اين دختر توقع ملتهاي مظلوم از ملت ايران را ديدم و اميدي كه درنگاه آن كودك برق ميزد، مسئوليت مادر مقابله با غارتگران بينالمللي كه ثروتهاي اين كشور را سالها به تاراج بردهاند را دو چندان ميكند. احمدي نژاد جلسه سه ساعته با نخبگان سياسي و متفكران آمريكايي
در نيويورك را از جلسات و نشستهاي جالب توصيف كرد و گفت كه جلسه با نخبگان سياسي آمريكا نيز به يك كلاس درس تبديل شده بود كه معلم آن ملت ايران بود و شاگردان اين كلاس نخبگان و سياستمداران آمريكايي . ديدار چهارساعته رييس جمهوري اسلامي ايران از بوليوي به پايان رسيد و در كاخ رياست جمهوري خارج شديم تا براي عزيمت به سمت ونزوئلا راهي فرودگاه شويم و باتعجب ديديم كه مردم تمام اينمدت را در ميدان شهر منتظر ماندهاند تا احمدي نژاد را بدرقه كنند. در هنگام ترك كاخ رياست جمهوري مورالس در شهر لاپاز بار ديگر اين شعار درگوشم طنين انداخت، "وي وا ايران"، " وي وا احمدي نژاد"، "وي وا محمود".
دیدگاه تان را بنویسید