آجرلو:

بیانیه اصلاحات برای دوقطبی‌سازی کشور طراحی شده است

کد خبر: 1373214

در حالی که فضای سیاسی کشور این روزها شاهد انتشار بیانیه‌ای تازه از جبهه اصلاحات است، سعید آجرلو، کارشناس مسائل سیاسی، ضمن بررسی این سند، آن را بازتکرار نامه «جام زهر» سال ۸۲ مجلس ششم دانست و معتقد است هیچ ایده نوینی در آن دیده نمی‌شود. به گفته وی، اصلاح‌طلبان همچنان در فضای پس از جنگ سرد باقی مانده و با معادلات واقعی جهان، به ویژه نقش قدرت‌های نوظهور منطقه‌ای و جهانی مانند چین، آشنا نیستند. بررسی‌ها نشان می‌دهد که این جریان در گذشته بیشترین مرزبندی را با چین انجام داده و فرصت‌های مهمی که می‌توانست در دولت آقای روحانی برای کشور ایجاد شود، از دست رفته است.

بیانیه اصلاحات برای دوقطبی‌سازی کشور طراحی شده است

یک کارشناس مسائل سیاسی با انتقاد از بیانیه اخیر جبهه اصلاحات، آن را اقدامی حساب‌شده برای ایجاد دوقطبی در فضای سیاسی کشور دانست و تأکید کرد این بیانیه تکرار همان نامه «جام زهر» سال ۸۲ نمایندگان مجلس ششم است.

فارس: در حالی که فضای سیاسی کشور این روزها شاهد انتشار بیانیه‌ای تازه از جبهه اصلاحات است، سعید آجرلو، کارشناس مسائل سیاسی، ضمن بررسی این سند، آن را بازتکرار نامه «جام زهر» سال ۸۲ مجلس ششم دانست و معتقد است هیچ ایده نوینی در آن دیده نمی‌شود. به گفته وی، اصلاح‌طلبان همچنان در فضای پس از جنگ سرد باقی مانده و با معادلات واقعی جهان، به ویژه نقش قدرت‌های نوظهور منطقه‌ای و جهانی مانند چین، آشنا نیستند. بررسی‌ها نشان می‌دهد که این جریان در گذشته بیشترین مرزبندی را با چین انجام داده و فرصت‌های مهمی که می‌توانست در دولت آقای روحانی برای کشور ایجاد شود، از دست رفته است.

آجرلو تاکید می‌کند که بیانیه اخیر، به جای پاسخگویی به اشتباهات گذشته، همان حرف‌های قدیمی را تکرار کرده و حاکی از خوش‌بینی غیرواقعی و غرب‌گرایی اصلاح‌طلبان است که با دیدگاه مسلط بر انقلاب اسلامی در تضاد است. انتشار این بیانیه درست پس از صحبت‌های آقای پزشکیان در جمع مدیران رسانه، اقدامی اشتباه و قابل تامل است، چرا که به جای تحلیل درست، فضایی دوقطبی در سیاست داخلی ایجاد شده و حتی می‌توان آن را نوعی تحریک شورش علیه مبانی انقلاب اسلامی دانست.

در حوزه سیاست خارجی و امنیت ملی، آجرلو نگاه این جریان را ساده‌انگارانه و آماتوری توصیف می‌کند. وی به تجربه جنگ ۱۲ روزه اشاره می‌کند و می‌گوید که ایران با حفظ بازدارندگی توانست اهداف دشمن را ناکام بگذارد، اما اصلاح‌طلبان همان اهدافی را که دشمن با جنگ نتوانست به آن برسد، با صلح و آرامش دنبال می‌کنند. او تجربه اوکراین و سوریه را نیز به عنوان نمونه‌ای روشن از پیامد اعتماد بی‌چون و چرا به آمریکا و غرب ذکر می‌کند و هشدار می‌دهد که این مسیر می‌تواند به تضعیف توان دفاعی و حتی تجزیه کشور منجر شود.

آجرلو در پایان به مسئله پاسخگویی اصلاح‌طلبان به مشکلات اقتصادی و اجتماعی اشاره می‌کند و می‌گوید: «این جریان نه تنها عملکرد خود در دولت‌های گذشته را پاسخگو نیست، بلکه افکار عمومی را مصادره کرده و تصویری غیرواقعی از مردم ارائه می‌دهد تا تئوری‌ها و مطالبات خود را پیش ببرد.» به اعتقاد وی، اصلاح‌طلبان میانه و خط امامی، از جمله آقای پزشکیان، باید با مرزبندی واضح، این جریان را از مسیر انقلاب اسلامی و منافع ملی دور نگاه دارند تا جامعه و دولت از آسیب‌های احتمالی این دیدگاه‌ها در امان باشند.

مشروح گفت‌وگوی تفصیلی با سعید آجرلو را در ادامه می‌خوانید:

بیانیه اصلاحات همان نامه «جام زهر» سال ۸۲ نمایندگان مجلس ششم است

فارس: بیانیه اخیر جبهه اصلاحات چه پیامدهایی برای فضای سیاسی و امنیت ملی کشور دارد؟

آجرلو: به نظر من، این بیانیه در واقع بازتکرار همان نامه «جام زهر» سال ۸۲ نمایندگان مجلس ششم است؛ با مراجعه به آن نامه می‌توان دید که در موضوعات هسته‌ای، منطقه‌ای و مسائل مشابه، همان محتوا مطرح شده و بنابراین حرف تازه‌ای ندارد. اگر بخواهیم با نگاه‌های نوینی که امروزه با عناوینی مانند «پارادایم شیفت» مطرح می‌شوند، تحلیل کنیم، مشخص است که در سطح اصلاح‌طلبان هیچ ایده جدیدی دیده نمی‌شود و نشان می‌دهد که این جریان هنوز در فضای پس از جنگ سرد باقی مانده و با معادلات واقعی جهان آشنا نیست.

نکته مهم این است که این نامه، به نظر من، در جهت دوقطبی کردن فضای سیاسی کشور طراحی شده و ادامه مسیر نامه جام زهر سال ۸۲ و سخنان تازه آقای حسن روحانی محسوب می‌شود. استفاده از فرصت پس از صحبت‌های اخیر آقای پزشکیان در جمع مدیران رسانه برای انتشار این نامه نیز اقدامی اشتباه است؛ زیرا به جای تحلیل درست، این فرصت به‌گونه‌ای سوءاستفاده شده تا فضایی جدید در سیاست داخلی ایجاد شود و حتی می‌توان آن را تحریک شورش یا نوعی کودتا علیه مبانی انقلاب اسلامی دانست.

به ویژه در حوزه سیاست خارجی، امنیت ملی و مسائل منطقه‌ای، این اقدام را می‌توان نوعی حمله به مبانی معرفتی انقلاب اسلامی قلمداد کرد.

خطای راهبردی جبهه اصلاحات

فارس: بسیاری معتقدند که نگاه اصلاح‌طلبان به جهان جدید و معادلات منطقه‌ای و جهانی، مبتنی بر خوش‌بینی و غرب‌گرایی، با اصول انقلاب اسلامی در تضاد است نظر شما چیست؟

آجرلو: واقعیت این است که جهان جدید، مبتنی بر مبانی معرفتی خاص خود است و جبهه اصلاحات شناخت درستی از این مبانی ندارد. همان‌طور که قبلاً اشاره کردم، این جریان هنوز در فضای جنگ سرد و پس از جنگ سرد باقی مانده و معادلات دنیای جدید را نمی‌فهمد. نه تنها در سطح منطقه‌ای از قدرت‌های نوظهور غافل است، بلکه در سطح جهانی نیز نسبت به نقش و فرصت‌های چین بی‌اطلاع بوده و در طول سال‌های گذشته بیشترین مرزبندی را با آن داشته است. اکنون خودشان متوجه شده‌اند که چین چه فرصت‌های مهمی می‌توانست برای کشور فراهم کند، اما در دولت آقای روحانی این فرصت‌ها از دست رفت.

به جای پاسخگویی به کم‌کاری‌ها و اشتباهات معرفتی و تحلیلی خود، اعم از شناخت جهان، منطقه و حتی آمریکا، امروز دوباره همان حرف‌های قدیمی را مطرح می‌کنند و همچنان جهان را نمی‌شناسند و دوباره مرتکب خطا می‌شوند. نگاه این جریان سرشار از خوش‌بینی غیرواقعی و غرب‌گرایی است که عمیقاً با دیدگاه مسلط بر انقلاب اسلامی و خط امام در تضاد است.

به همین دلیل، این بیانیه جبهه اصلاحات در حوزه سیاست خارجی در واقع نوعی جدایی از راه امام و خط انقلاب را نشان می‌دهد. اصلاح‌طلبان میانه و خط امامی باید در برابر این بیانیه تاسف‌آور مرزبندی و خط‌کشی واضحی انجام دهند، زیرا این اقدام نه تنها ناشیانه است، بلکه جهان جدید و معادلات آن را به‌طور کامل نادیده گرفته و از جریان صحیح انقلاب اسلامی فاصله گرفته است.

ساده‌نگری و نگاه آماتوری به سیاست خارجی واقعاً تعجب‌آور است

فارس: پس از انتشار بیانیه این انتقاد مطرح شد که ساده‌انگاری و نگاه آماتوری به سیاست خارجی و امنیتی می‌تواند ایران را در برابر تهدیدات منطقه‌ای و جهانی آسیب‌پذیر کند، تحلیل شما چیست؟

آجرلو:اساساً معادلات منطقه‌ای و حتی جهانی ما را به سمت یک مدل رئالیسم هدایت می‌کند که در این مدل، مسئله اصلی بازدارندگی است. یعنی در یک محیط آنارشیک بین‌المللی قرار داریم؛ محیطی که در آن اسرائیل بدون هیچ مانعی به تجاوزات خود ادامه می‌دهد و هیچ قدرت یا دولتی قادر به محدود کردن آن نیست. با وجود اینکه ما از جنگ ۱۲ روزه برگشتیم و بسیاری از اهداف اسرائیل و آمریکا محقق نشد، متأسفانه این جریان به ما پیشنهاد می‌دهد همان اهدافی را که اسرائیل با جنگ نتوانست به آن برسد، با صلح و آرامش و با محوریت آشتی داخلی و اقدامات پوسته‌ای دنبال کنیم.

به نظر من این میزان ساده‌نگری و نگاه آماتوری به سیاست خارجی و مسائل امنیتی واقعاً تعجب‌آور است و همین دید سطحی باعث می‌شود این جریان مرتکب چنین اشتباهاتی شود. از این جهت نیز این مسئله کاملاً قابل تامل و بررسی است.

«ترک تخاصم» با ترامپ یک عشق یک‌طرفه است

فارس: با توجه به آنچه گفتید چرا گفته می‌شود که بیانیه جبهه اصلاحات در مورد تعلیق غنی‌سازی و مذاکره با آمریکا با واقع‌گرایی و اصول بازدارندگی کشور همخوانی ندارد؟

آجرلو: در واقع، در چارچوب بازدارندگی و همان رئالیسمی که اکنون حاکم است، همه به دنبال توازن قدرت‌اند و این مرحله‌ای فراتر از توازن امنیتی است. با این حال، جبهه اصلاحات در بیانیه خود صحبت از تعلیق غنی‌سازی و کاهش تأکید بر حق هسته‌ای و صنعت هسته‌ای کشور می‌کند که به نظر من بسیار عجیب و غیرواقعی است.

سؤال اساسی این است که چه کسی به آن‌ها دعوتنامه داده تا وارد مذاکره شوند؟ آیا ترامپ به آن‌ها گفته است بیایید مشکلات را حل کنیم یا تخاصم را ترک کنیم؟ آن‌ها روی میز مذاکره نشسته‌اند و جمع‌بندی می‌کنند که مذاکراتی انجام دهند، اما چه کسی تضمین داده که طرف مقابل حاضر است از موشک‌های ایران چشم‌پوشی کند یا صرفاً روی مسئله هسته‌ای مذاکره کند و سایر مسائل دفاعی و پدافندی را مطرح نکند؟ بنابراین این «ترک تخاصم» با ترامپ یک عشق یک‌طرفه است و هیچ نشانه‌ای وجود ندارد که ترامپ چنین پیشنهادی به ایران داده باشد، به ویژه در شرایط پس از جنگ.

به نظر من، در این بیانیه نوعی سانتیمانتالیسم و فانتزی‌پردازی دیده می‌شود که کاملاً با واقع‌گرایی و رئالیسم لازم در شرایط فعلی کشور مغایرت دارد.

چنین نگاهی نهایتاً به وادادگی می‌انجامد

فارس: یک سوال که پس از انتشار بیانیه پرسیده شد این بود که چگونه می‌توان به طرح «عادی‌سازی» اعتماد کرد وقتی طرف مقابل نه به تعهدات سیاسی پایبند بود و نه حمله دشمن را مهار کرد؟

آجرلو: سؤال من این است که شما چطور مذاکرات ما را با آمریکا را نادیده می‌گیرید؟ یعنی در نظر نمی‌گیرید که ما در میانه همان مذاکرات هم مورد حمله قرار گرفتیم و این واقعیت نمی‌تواند نافی آن «تئوری عادی‌سازی» باشد؟ نگاه شما به این موضوع بسیار غیرواقعی و رمانتیک است.

به عنوان مثال، ما در حال تنظیم و نهایی کردن نشست مذاکره‌ای در روز یکشنبه بودیم که در بامداد جمعه حمله‌ای به ما شد. آمریکایی که قرار بود به قول شما ترک تخاصم کنیم، اعتماد بسازیم و حتی غنی‌سازی داوطلبانه‌مان را تعلیق کنیم، آن روز نه تنها جلوی حمله اسرائیل را نگرفت، بلکه به‌طور سیاسی هم به مذاکرات احترام نگذاشت.

به نظر من، چنین نگاهی نهایتاً به وادادگی می‌انجامد و زمینه‌ساز یک ایران ضعیف و حتی تجزیه‌شده خواهد بود. ایران توسعه‌یافته از درون و با قدرت خود شکل می‌گیرد، نه با چشم دوختن به طرح‌های هژمونیک اسرائیل که طبیعتاً در پی تسلط بر منطقه است و بدون کوچک شدن دولت‌ها و ملت‌ها به هدفش نمی‌رسد.

بنابراین، حرف‌هایی که شما می‌زنید عملاً ایران را به سمت یک کشور ضعیف سوق می‌دهد، در حالی که در معادلات جهانی، بازدارندگی اهمیت حیاتی دارد و شما این اصل را نه درک می‌کنید و نه پاسخی به آن می‌دهید، بلکه کنار می‌گذارید و بدون توجه رها می‌کنید.

اوکراین و سوریه نتیجه اعتماد به آمریکا است

فارس: منتقدان می‌گویند که با وجود تجربه‌های اوکراین و سوریه، چرا برخی هنوز مسیر اعتماد به آمریکا و غرب را برای ایران توصیه می‌کنند؟

آجرلو: واقعیت این است که امروز تجربه اوکراین و سوریه کاملاً جلوی چشم ماست. هر دو کشور نتیجه اعتماد به آمریکا را دیده‌اند و هر دو در چارچوب طرح‌های آمریکایی و غربی دچار مشکلات شده‌اند. اوکراین در واقع بازنده این جنگ است و اروپا نیز توان کافی برای حمایت ندارد؛ آمریکا در حال معامله اوکراین است تا ترامپ بتواند امتیاز بگیرد و خود را به عنوان «مرد صلح» مطرح کند. در سوریه هم شاهد هستیم که تقریباً تمام توان دفاعی کشور از بین رفته و سوریه در حال تجزیه و تضعیف کامل است.

با وجود این تجربیات روشن، پیشنهاد می‌شود ایران نیز به همان مسیر اوکراین و سوریه و اعتماد به غرب برود. این غیرعادی و عجیب است که افرادی که سال‌ها در دولت‌ها و مجالس بوده و مسئولیت امور را بر عهده داشته‌اند، چنین دیدگاه غیرواقعی و غیرمنطقی دارند؛ دیدگاهی که به‌وضوح مغایر با منافع ملی و امنیت ملی کشور است.

جبهه اصلاحات طلبکاری از نظام را در دستور کار دارند

فارس: یکی از انتقادات این است که جبهه اصلاحات با وجود حضور در دولت و تأثیرگذاری بر سیاست‌ها، در قبال مشکلات اقتصادی و معیشتی کشور پاسخگو نیست، نظر شما چیست؟

آجرلو: مسئله این است که بسیاری از این آقایان در گذشته بر این باور بودند که جامعه در شرایط بحران و جنگ فرو می‌پاشد، اما تجربه جنگ نشان داد که جامعه نه تنها فرو نپاشید، بلکه در کنار نیروهای نظامی مقاومت و ایستادگی کرد. بنابراین تحلیل‌ها و توصیف‌های آن‌ها اشتباه بوده و به تبع راه‌حل‌هایی که ارائه می‌دادند نیز اشتباه بوده است.

همچنین بخش عمده‌ای از مشکلات کنونی کشور، به ویژه مشکلات اقتصادی، بر عهده دولتی است که جبهه اصلاحات از آن حمایت کرده و حتی آقای پزشکیان گزینه مورد نظر این جریان بوده است. با این حال، امروز بسیاری از اعضای این جریان باید پاسخگوی عملکرد اقتصادی و معیشتی خود باشند. آقای پزشکیان اصولاً اهل ایجاد دعوا و قطبیت‌سازی نیست و بر تفاهم تأکید دارد، اما گروه‌های سیاسی وابسته به جبهه اصلاحات نه تنها از این رویکرد تبعیت نمی‌کنند، بلکه با وجود اینکه نیروهایشان در بخش‌هایی از دولت حضور دارند و گفتمانشان در تصمیم‌گیری‌ها مؤثر است، پاسخگویی در قبال عملکرد خود ندارند و به جای آن، طلبکاری از نظام را در دستور کار دارند.

نادیده گرفتن افکارسنجی‌ها و فاصله از واقعیت‌های مردم

فارس: از دیگر انتقادات این است که جبهه اصلاحات در بیانیه خود نتایج واقعی افکارسنجی‌ها را نادیده گرفته و تصویری از جامعه ارائه می‌دهد که با واقعیت‌های مردم همخوانی ندارد، در این باره نظر خود را بفرمائید.

آجرلو: نکته مهم این است که این جریان بارها از لزوم خارج شدن اقتصاد از دخالت سیاسی و حرکت به سمت اقتصاد رقابتی و خصوصی سخن گفته است، امری که کسی در آن تردید ندارد. اما بخش قابل توجهی از همین اعضای جبهه اصلاحات در گذشته در اقتصاد سیاسی کشور نقش داشتند، امروز هم همچنان حضور دارند و توانسته‌اند جنبه‌های الیگارشی و رانت‌خواری خود را حفظ و تقویت کنند و از مواهب و رانت‌های موجود بهره‌مند شوند. این واقعیت مهمی است که درباره جبهه اصلاحات باید به آن توجه کرد.

یک نکته مهم دیگر درباره این بیانیه، نحوه نگاه آن به مردم است. افکارسنجی‌های پس از جنگ نشان می‌دهد که اعتماد عمومی به غرب و آمریکا به‌شدت کاهش یافته، حمایت از صنعت هسته‌ای و حتی تمایل به تسلیحاتی شدن آن افزایش یافته و میل به مذاکره با غرب کمتر شده؛ یعنی مردم نسبت به غرب به‌طور واقعی بدبین هستند.

با این حال، جبهه اصلاحات در این بیانیه گویا مردم واقعی را نادیده گرفته است. آنها پیش‌تر تنها زمانی به افکارسنجی‌ها استناد می‌کردند که نتایج با نظریه‌ها و اهدافشان همخوانی داشت؛ اما اکنون که داده‌ها با خواسته‌هایشان هماهنگ نیست، مسیر دیگری را دنبال می‌کنند و افکار عمومی را به نوعی مصادره می‌کنند تا بتوانند تئوری‌ها و مطالبات خود را پیش ببرند. به نظر من، این بیانیه کاملاً از واقعیت‌های جامعه فاصله گرفته و تصویری ساخته که بیشتر بازتاب دیدگاه‌های خود جبهه اصلاحات است تا واقعیت‌های مردم.

۰

دیدگاه تان را بنویسید