ترامپ نظم جهانی را تکه‌تکه کرد

کد خبر: 1370848

در دوران «اول امریکا»، ایالات متحده دیگر شریک امنیتی قابل اتکایی نیست. متحدان به این نتیجه رسیدند که باید بیشتر برای دفاع از خود تلاش کنند و این یعنی خرید تسلیحات پیشرفته‌تر، ذخایر بیشتر مهمات، جذب نیروی انسانی و افزایش توانایی عمل مستقل، بدون نیاز به هماهنگی با امریکا.

ترامپ نظم جهانی را تکه‌تکه کرد

در دوران «اول امریکا»، ایالات متحده دیگر شریک امنیتی قابل‌اتکایی نیست و متحدان به این نتیجه رسیدند که باید بیشتر برای دفاع از خود تلاش کنند و این یعنی خرید تسلیحات پیشرفته‌تر، ذخایر بیشتر مهمات، جذب نیروی انسانی و افزایش توانایی عمل مستقل، بدون نیاز به هماهنگی با امریکا

جوان آنلاین: از زمانی که دونالد ترامپ رئیس‌جمهور ایالات متحده بار دیگر قدرت را در دست گرفت، به نظم جهانی که امریکا پس از جنگ جهانی دوم ایجاد کرده بود، حمله کرد. او حاکمیت متحدان و شرکا را با تهدید به تصاحب گرینلند، الحاق کانادا و تسلط بر کانال پاناما به چالش کشید. از طرفی، جنگ تجاری جهانی ترامپ به گونه‌ای طراحی شده که به نفع امریکا و به ضرر همه شرکای تجاری‌اش باشد. او از توافق اقلیمی پاریس و سازمان جهانی بهداشت خارج شده و با تضعیف آژانس توسعه بین‌المللی امریکا، تعهدات دیرینه دوحزبی به توسعه بین‌المللی را کنار گذاشته است. برخورد او با اوکراین، موجب تحقیر طرف ضعیف‌تر و آسیب‌دیده و امتیاز دادن به متجاوز شده است. ترامپ به اصل «زور، قانون می‌آورد» باور دارد. خودش در آوریل در Truth Social نوشت: «قانون طلایی مذاکره و موفقیت: کسی که طلا دارد، قانون می‌گذارد.»

ترامپ، نقض ادعای امریکا را ثابت کرد

نظمی که امریکا پس از جنگ جهانی دوم بنا کرد، برای مقاومت در برابر همین منطق طراحی شده بود تا از گذر آن قدرتمندان نتوانند هر کاری دل‌شان می‌خواهند انجام دهند و ضعیفان مجبور به تحمل باشند، اما ترامپ برای چنین آرمان‌گرایی فرصت ندارد و در واقع دیدگاه بدبینانه‌ای را تأیید می‌کند که امریکا هرگز آن قدرت نوع‌دوست و آرمان‌گرایی که ادعا می‌کرد، نبوده است. برای کسانی که هنوز به امریکا به‌عنوان کشوری اصولگرا و سخاوتمند باور دارند، دوران ترامپ لحظه‌ای تلخ از تناقض ذهنی است. واقعیت دولت ترامپ، بی‌احترامی به قانون در داخل و خارج، زورگویی، لغو توافق‌ها و معاهدات، تهدید متحدان و نزدیکی به دیکتاتور‌ها کاملاً مشهود است، ولی همه اینها همچنان باورکردنی نیستند. برخی خوش‌بینانه توجیه می‌کنند و می‌گویند: «شاید ترامپ در حال بازی شطرنج و اقداماتش بخشی از نقشه‌ای هوشمندانه است.» دیگران امیدوارند تا او به صورت متفاوتی مسیر وقایع را تغییر دهد و این مستلزم یک چرخش است، البته پیش از آنکه نمایش از کنترل خارج شود، اما در چنین زمانه‌ای، امید می‌تواند آرام‌بخش خطرناکی محسوب شود. ترامپ اکنون تبدیل به روالی جدید در واشبنگتن شده است و دست‌کم تا انتخابات ریاست‌جمهوری بعدی، نشانه‌ای از بازگشت به حالت قبل دیده نمی‌شود. 

حفظ زرادخانه‌های فرانسه

در دوران «اول امریکا»، ایالات متحده دیگر شریک امنیتی قابل اتکایی نیست. متحدان به این نتیجه رسیدند که باید بیشتر برای دفاع از خود تلاش کنند و این یعنی خرید تسلیحات پیشرفته‌تر، ذخایر بیشتر مهمات، جذب نیروی انسانی و افزایش توانایی عمل مستقل، بدون نیاز به هماهنگی با امریکا. آنها باید اتحاد‌هایی با کشور‌های همفکر دیگر غیر از امریکا بسازند و تقویت کنند. این اقدامات به معنای طرد امریکا نیست، بلکه دقیقاً همان چیزی است که دولت ترامپ از متحدان به دنبال آن است. جی دوی ونس معاون رئیس‌جمهور در آوریل، ژنرال دوگل فرانسوی که با وجود مخالفت واشینگتن، حاکمیت کامل نظامی فرانسه را حفظ کرد، ستود. دوگل همان کسی بود که زرادخانه هسته‌ای‌اش را حفظ کرد. ترامپ در ماه‌های آغازین دور دوم خود، عملاً در جنگ اوکراین جانب روسیه را گرفت و اوکراین را تحت فشار گذاشت تا شرایط مورد نظر پوتین را بپذیرد. این سیاست نه‌تنها به پایان جنگ کمک نکرد، بلکه نشان‌دهنده بی‌ثباتی اعتماد به امریکا بود. اروپا اکنون می‌داند که دیگر نمی‌تواند صرفاً به واشینگتن تکیه کند. رهبران اروپایی مانند دونالد توسک نخست‌وزیر لهستان، به‌درستی پرسیده‌اند: «چرا ۵۰۰میلیون اروپایی باید برای دفاع در برابر ۱۴۰میلیون روس به ۳۳۰ میلیون امریکایی نیاز داشته باشند؟»

شک به چتر امنیتی امریکا

در آسیا شرایط پیچیده‌تر است. چین در مقایسه با همسایگانش از قدرت بیشتری برخوردار است، اگرچه ترامپ هنوز در زمینه رهاکردن متحدان آسیایی تردید دارد، اما اظهارات ضدونقیض درباره تایوان و تحقیر صنعت آن، نشانه‌هایی نگران‌کننده است. از طرفی، چین تمرینات نظامی‌اش را شدت داده و گزینه حمله نظامی جدی‌تر از همیشه است. در این حین، سیاست داخلی تایوان شکننده است و تلاش برای افزایش بودجه دفاعی با چالش مواجه است. اگر امریکا تمایلی به درگیری نداشته باشد، ممکن است چین بدون حتی شلیک یک گلوله، تایوان را به تسخیر خود درآورد. کشور‌هایی مثل ژاپن و کره‌جنوبی اگر اعتمادشان به امریکا از بین برود، ممکن است به سوی استقلال هسته‌ای حرکت کنند و احتمالاً پایگاه‌های امریکایی در این کشور‌ها به جای عامل بازدارنده، به نقطه ضعف تبدیل می‌شوند. 

چین، برنده سیاست‌های امریکا

در جنوب شرق آسیا، کشور‌هایی مثل فیلیپین نیز با تهدید فزاینده چین مواجه‌اند، ولی در عین حال از حمایت قوی امریکا بی‌بهره مانده‌اند. استرالیا، همزمان که به امریکا نزدیک‌تر شده، شاهد کاهش اطمینان‌پذیری واشینگتن نیز بوده است؛ نمونه‌اش توافق زیردریایی‌های آکوس (AUKUS) است که احتمالاً هرگز به طور کامل عملی نخواهد شد، اما در حوزه تجارت، ترامپ با اعمال تعرفه‌های سنگین تلاش دارد شرکت‌ها را وادار به انتقال تولید به خاک امریکا کند. این سیاستی است که اصول اقتصادی را نادیده می‌گیرد. این کار، برخلاف منطق مزیت نسبی است. فقط تولیدکنندگان امریکایی را خوشحال می‌کند و به مصرف‌کنندگان ضربه می‌زند. ترامپ باور ندارد که تجارت باید دوسر برد باشد. اگر کشوری کسری تجاری داشته باشد، از نظر او بازنده است. چنین رویکردی ممکن است اقتصاد جهانی را وارد رکود کند - همانطور که یکی از نخست‌وزیران پیشین استرالیا در دیداری با ترامپ هشدار داد. 

اعضای باقیمانده توافق تجاری اقیانوس آرام (که ترامپ از آن خارج شد) توانستند بدون امریکا آن را با نام جدید CPTPP احیا کنند. این توافق در حوزه‌هایی مثل تجارت دیجیتال، حقوق کار و برابری جنسیتی نیز قواعد الزام‌آور دارد و نمونه‌ای از توانایی کشور‌ها برای ساخت نظم جهانی بدون حضور امریکاست. اروپا نیز به دنبال گسترش توافقات تجاری با آسیای جنوب‌شرقی و حتی پیوستن به CPTPP است. ژاپن و کره جنوبی نیز به چین نزدیک‌تر شده‌اند تا از شوک‌های واشینگتن مصون بمانند. همه اینها نتایج عجیب، اما واقعی سیاست‌های ترامپ است. چین بیش از هر کشور دیگری از سیاست‌های ترامپ سود می‌برد. سلطه دلار و قدرت مالی امریکا در حال تضعیف است، نه به خاطر عملکرد چین، بلکه به دلیل اقدامات امریکا. رفتار ترامپ با کشور‌هایی مثل استرالیا که متحدانی با کسری تجاری به نفع امریکا محسوب می‌شوند، نشان‌دهنده رویکردی صرفاً قدرت‌محور است. اگر «نور روی تپه» فقط برای امریکاست، ترامپ جهانی تاریک‌تر برای همه دیگر کشور‌ها رقم زده است. 

نویسنده: مالکوم ترنبول نخست‌وزیر استرالیا در فاصله سال‌های ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۸- فارن افرز

منبع: روزنامه جوان

 

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

تازه های سایت