قدس: تزلزل ديپلماتيک واشنگتن در قبال ايران
اتخاذ مشي برخورد نرم افزارانه با جمهوري اسلامي ناشي از استيصال دشمن در شيوه سخت افزاري بود که آنها را ناگزير براي طي يک پروسه سعي و خطا به اين وادي کشاند .
خبرگزاري آمريکايي CNN در گزارشي نسبت به ناکامي تلاشهاي براندازانه در ايران پس از سرمايه گذاريهاي کلان بر سازماندهي پياده نظام، تنها راه مقابله با نظام را گزينه «جنگ» دانست . پس از شکست پروژه آمريکايي - اسرائيلي 25 بهمن و ناکامي ضد انقلاب و ايادي داخلي آنها در ايجاد اغتشاش و آشوب در ايران، بار ديگر رسانه هاي اتاق فکر واشنگتن با يک ترفند نخ نما اعلام نمودند تنها راه شکست ايران از طريق گزينه قهري است. سران غربي و همپيمانان آنها به درستي به اين موضوع واقف هستند که در گذشته مسير نظامي را عليه جمهوري اسلامي طي کردند و با همه هجمه جهاني و حمايت گسترده از صدام و همراه نمودن حاميان منطقه اي و عرب رژيم بعث عراق، نتوانستند به اهدافشان دست پيدا کنند و لاجرم برتري اراده هاي شهادت طلب را در مقابل قابليتهاي مدرن تسليحاتي پذيرفتند . لذا اذعان به اين نکته که تنها راه باقي مانده برخورد با ايران گزينه قهري است، سخني گزافه و برگرفته از ايده اتاقهاي فکر لندن و واشنگتن است که در شرايط کنوني براي غلبه بر جو رواني سنگين عليه آمريکا و همپيمانانش در جهان، طراحي گرديده است. اتخاذ مشي برخورد نرم افزارانه با جمهوري اسلامي ناشي از استيصال دشمن در شيوه سخت افزاري بود که آنها را ناگزير براي طي يک پروسه سعي و خطا به اين وادي کشاند . دشمن با شبيه سازي شرايط ايران با برخي دولتهاي پيراموني و جهاني، به اين تصور غلط در مورد جمهوري اسلامي رسيد که مي توان ايران را نيز بر اساس آموزه هاي ساموئل هانتينگتن با شيوه نرم دموکراسي خواهي از پاي در آورد، لذا سوژه دموکراسي را به عنوان راهبردي براي براندازي در دستور کار قرار دادند که از اين رهگذر نيز ناکامي جديدي را در مورد جمهوري اسلامي تجربه کردند . پر واضح است، در جنگ نرم افزارانه، کشور مهاجم و کشور هدف هر دو بايد براي حمله و دفاع، از قدرت نرم افزاري برخوردار باشند . در اين وضعيت، واشنگتن از قدرت مورد اشاره ايران غفلت نمود و يا نتوانست به حقيقت اين موضوع پي ببرد و اين امر سبب شکست استراتژي دولتمردان کاخ سفيد در مورد ايران گرديد . آنچه که اکنون در تحولات سياسي - اجتماعي کشورهاي اسلامي قابل ارزيابي است، شکست سياستهاي 30 يا 40 در برخي کشورها نيز 50 ساله استکبار در جوامع اسلامي است . به عبارت ديگر، آمريکا از قدرت نرم در پايگاه هايش برخوردار نبود، بلکه اين قدرت نرم جمهوري اسلامي بود که توانست پايگاه هاي بعضاً استراتژيک کاخ سفيد را مقهور خشم ملتهاي اسلامي بکند . بدون ترديد، جمهوري اسلامي توانسته است با بهره گيري از آموزه هاي اسلامي و انساني، مناسبات جهاني در منطقه و جهان را بر اساس محور ملتها در مقابل سيستم دولت محوري با رويکرد استبدادي و وابستگي تقويت نمايد . به گونه اي که زمان سفر رئيس جمهور ايران به لبنان روزنامه «هافينگتون پست» در اظهاراتي اذعان نمود که آقاي احمدي نژاد با سفر به لبنان قدرت نرم ايران را به اين کشور برد . اکنون اين قدرت نرم جمهوري اسلامي - که همان عنصر الهام بخش جمهوري اسلامي مي باشد - توانسته است ژئوپلتيک منطقه را دستخوش دگرگوني به نفع ايران نمايد . خيزشهاي عربي جهان اسلام و سقوط زمامداران وابسته به نظام سلطه، دولتمردان اين کشورها را سراسيمه به سوي اتخاذ راهکارهاي متقاعد سازي سوق داده و برخي با اين تصور که مطالبات مردم معيشتي است، با وعده دادن پول در تلاش هستند نهضت گسترده مردمي را در کشورهايشان کنترل کنند . آنچه در گستره جغرافياي اسلامي رخ داده است و يا در حال وقوع مي باشد، به منزله موفقيت و برتري جمهوري اسلامي است که اين موضوع بارها در روزهاي اخير در اظهارات بنگاه هاي خبري و انديشمندان غربي آمده است . نگراني از سقوط همپيمانان سبب گرديد، اتاق فکر خارج نشينان فتنه با طراحي فراخواني در 25 بهمن، افکار عمومي را از کشورهاي شمال آفريقا و خليج فارس به ايران معطوف نمايند . پر واضح است، واشنگتن پس از ناکامي با وجود تلاشهاي گسترده در سال 1388 به بهره گيري از ظرفيت کامل اپوزيسيون داخلي و خارجي، ضمن به کار بستن توصيه هاي جين شارپ نتوانستند خواسته هاي نامشروعشان را در ايران عملي کنند؛ اکنون که اين پايگاه دچار ريزش گسترده گرديده است، يقيناً نمي توانند ناکاميهايشان را جبران کنند. خروجي دشمني استکبار با جمهوري اسلامي، با بکارگيري دو راهبرد سخت افزاري و نرم افزاري و شکست هر دو مکانيسم سبب گرديده تا تحليلگران عرصه سياست، به اين واقعيت رهنمون گردند که آمريکا به عنوان يک بلوک قدرت نتوانسته است با جمهوري اسلامي مقابله کند و همه سناريوهاي طراحي شده در آکادميهاي سياسي و نظامي غرب که با بهره گيري از استراتژيستهاي مطرح جهاني براي مناسبات بين المللي نسخه تجويز مي کنند، منجر به بن بست گرديده و ايران اسلامي روز به روز با وجود ايجاد محدوديتهاي گسترده سياسي، نظامي و اقتصادي، نه تنها منزوي نگرديده، بلکه با رشد شتابان در عرصه هاي گوناگون توانسته است به عنوان يک قدرت تأثيرگذار بر مناسبات منطقه اي ارزيابي گردد. آمريکا بايد بپذيرد، اردوکشي نظامي به منطقه با بهانه هاي مختلف، تلاش براي به قدرت رساندن چهره هاي وابسته در کشورهاي هدف، جوسازيهاي فراوان عليه ايران در کشورهاي همسايه و مسلمان با هدف ايران هراسي، راه اندازي پروژه شيعه هراسي، اتهامهاي متعدد مانند نقض حقوق بشر، دستيابي به سلاحهاي کشتار جمعي، حمايت از تروريسم و ... هيچ کدام نتوانست برتري واشنگتن و انزواي جمهوري اسلامي را در حوزه تعاملات اسلامي و عربي تثبيت کند . بدون شک، هر تحليل منطقي و برخوردار از خمير مايه عقلي و علمي قطعاً به اين واقعيت اذعان خواهد نمود که کاخ سفيد در مقابل تهران چاره اي جز پذيرفتن جمهوري اسلامي به عنوان يک بازيگر مستقل در حوزه مناسبات جهاني ندارد، اگر چه تاکنون برخي عقلاي عرصه استراتژيک توصيه هاي مشابهي به دولتمردان واشنگتن کرده اند . بازگشت به راهبرد سخت با وجود اعتراف به شکست، ناشي از استيصال در اتخاذ مواضع صاحب نظران آمريکايي و تثبيت جمهوري اسلامي مي باشد . سردر گمي در انتخاب ساز و کار برخورد با ايران به مثابه عجز و ناتواني الگوهاي واشنگتن از يک سو و وجود ايراني مقتدر از سوي ديگر است. بنابراين، جمهوري اسلامي با همه تضييعهاي حقوق از سوي جبهه غرب و تنگناهاي شديد همپيمانان آنها، توانسته بر خلاف جايگاه رو به افول قدرتهاي جهاني از محبوبيت و جايگاه مورد اهتمامي در ميان دولتهاي منطقه و جهان برخوردار گردد و يقيناً اين توفيق مديون معنويت و ادبيات متافيزيک انقلاب اسلامي است که کسينجر در اظهاراتي اعتراف به ضعف ادبيات در غرب در مواجهه با سخنان حضرت امام ) ره ( نمود و گفت : «قرابتي بين ادبيات بنيانگذار انقلاب اسلامي با ادبيات مصطلح در علوم سياسي و روابط بين الملل وجود نداشت، به همين دليل ما قادر به درک اهداف رهبر ايران نبوديم.»
دیدگاه تان را بنویسید