جمهوری اسلامی: تحليل سياسي هفته
هر چند پرونده هستهاي ايران پس از سالها شيطنت و سنگ اندازي غربي ها، هنوز هم ميتواند به روزهاي آرام خود نزديك شود ولي برخي از اعضاي آژانس به سركردگي آمريكا همچنان در پي موش دواني و نسبت دادن موضوع هستهاي جمهوري اسلامي ايران با تسليحات هستهاي هستند.
هفته جاري موضوع فعاليت هستهاي ايران به نوعي در مركز توجه رسانههاي غربي قرار داشت؛ از يكسو انتشار گزارش دو پهلوي آمانو مدير كل آژانس بينالمللي انرژي اتمي به شوراي حكام درباره پرونده هستهاي كشورمان و از سوي ديگر خبر خروج سوخت از قلب راكتور اتمي نيروگاه بوشهر جنجال فراواني را درباره عدم موفقيت در راه اندازي اين نيروگاه به پا كرد. يوكيا آمانو مدير كل ژاپني آژانس بينالمللي انرژي اتمي سومين گزارش خود را درباره فعاليت هستهاي ايران كه در 47 بند تنظيم شده بود، در اختيار اعضاي شوراي حكام قرار داد تا 35 كشور عضو شورا در جريان قرار بگيرند ولي در حقيقت آنچه لازم است اعضاي شورا و افكار عمومي جهانيان در جريان آن قرار داشته باشند، عدم استقلال آقاي مدير كل و ادبيات تكراري و دو پهلوي حاكم بر گزارش اوست كه به نظر ميرسد وي نيز آنرا از سلف خود يعني البرادعي به ارث برده است. وي در بندهاي 38 و 39 گزارش خود، ادعاي ابعاد نظامي احتمالي برنامه هستهاي ايران را مطرح ساخته و صرفاً برپايه حدس و گمان و براساس فشار آمريكائيها مدعي شده ابهاماتي شش گانه درباره فعاليت هستهاي صلح آميز ايران در چارچوب مداليته وجود دارد كه بايد براي آژانس روشن شود و اين دغدغههاي بياساس همان چيزي است كه دستمايه اصلي مفتوح نگاه داشتن پرونده ايران و برخورد سياسي با فعاليت هستهاي كشورمان و تكرار ادعاهاي القايي غرب است. هر چند پرونده هستهاي ايران پس از سالها شيطنت و سنگ اندازي غربي ها، هنوز هم ميتواند به روزهاي آرام خود نزديك شود ولي برخي از اعضاي آژانس به سركردگي آمريكا همچنان در پي موش دواني و نسبت دادن موضوع هستهاي جمهوري اسلامي ايران با تسليحات هستهاي هستند. اين غوغاسالاري در جهت القاي نظامي بودن فعاليتهاي هستهاي ايران هر چند موضوع جديدي نيست ولي به نقل از مطالعات ادعايي و هرگز ارائه نشده آمريكا مدتهاست سوژه گزارشهاي مدير كل آژانس بينالمللي انرژي اتمي عليه جمهوري اسلامي ايران شده درحاليكه در سالهاي اخير ايران بيشترين تعامل و همكاري را در راستاي اعتمادسازي با آژانس، از تعليق داوطلبانه كوتاه مدت گرفته تا بيشترين بازرسيهاي بينالمللي از تأسيسات، انجام داده كه آخرين نمونه آن، دعوت از همه كشورهاي خارجي براي حضور و بازديد از تأسيسات غنيسازي بود كه غربيها با هجمه خبري آنرا رد كردند درحالي كه هيچكدام از كشورهاي برخوردار از فناوري هستهاي حاضر به چنين دعوتي نيستند. موضوع ديگر هستهاي، خبر خروج سوخت از قلب راكتور بوشهر بود كه علي اصغر سلطانيه نماينده ايران در آژانس آنرا اعلام كرد. اين اقدام كه به دليل خواست روسيه براي انجام تست "حداقل بحراني" و انجام برخي آزمايشها و اقدامات فني صورت گرفته گرچه با وعده سوخت گذاري مجدد پس از به عمل آمدن تستهاي ويژه همراه بود ولي با قول راهاندازي كامل اين نيروگاه و پيوستن برق هستهاي بوشهر به شبكه برق سراسري كشور تا قبل از بهمن ماه امسال مغايرت دارد و طبعاً بايد با فشار ايران به پيمانكار روسي براي تحويل به موقع و راه اندازي آن جامه عمل به خود بگيرد. اين هفته در صحنه بين المللي، گزارشها و اخبار مربوط به قيام ملتهاي عرب عليه حاكمان ديكتاتور و فاسد، كماكان بخش عمده رويدادهاي خبري جهان را به خود اختصاص داد. در اين ميان خبرهاي مربوط به ليبي در صدر اين اخبار رسانهها قرار داشت. عمر قذافي، ديكتاتور ليبي كه از 42 سال قبل قدرت را در ليبي قبضه كرده، اكنون به پايان راه رسيده است. گزارشهاي منتشر شده از ليبي حاكي از آن است كه شهرهاي ليبي، يكي پس از ديگري از چنگ ديكتاتور آزاد ميشوند و نيروهاي انقلابي بر بخش اعظم ليبي سيطره پيدا كردهاند. اين گزارشها همچنين حاكي است كه قذافي فقط بر شهر طرابلس، آن هم نه به تمام بخش آن، حكم ميراند. با اينحال، ديكتاتور ديوانه همچنان در توهم مالكيت بر سراسر ليبي به سر ميبرد و با همان زبان تحكم آميز، مردم ليبي را به ادامه تبعيت محض و بي چون و چرا از دستورات خود فرا ميخواند. قذافي كه در پوشش شعارهاي ملي گرايي عربي و ژستهاي ضدامپرياليستي، 42 سال ديكتاتوري خود بر مردم ليبي تحميل كرده است اكنون نيز كه، هم در داخل ليبي و هم در جهان به يك ديكتاتور رسوا تبديل شده، با گستاخي خود را ناجي مردم ليبي، آفريقا و حتي جهان مينامد. ديكتاتور ليبي كه به دليل احساس خطر از فروپاشي رژيمش، جنون و آشفتگي روانيش تشديد شده به مهملات و سخنان مضحك روي آورده است. در اين باره قذافي همچنان مدعي است كه تمام ليبياييها وي را دوست دارند و وي هيچ سمت و مسئوليتي در ليبي ندارد كه از آن كناره گيري كند! سيف الاسلام، فرزند قذافي كه در اظهارات هفته گذشتهاش ددمنشي و ماهيت جنايتكارانه خود را آشكار ساخت و ملت ليبي را به كشتاري بي رحمانه تهديد كرد، اكنون در تازهترين اظهاراتش از تعهد به پياده كردن دموكراسي و انتخابات آزاد سخن به ميان آورده است كه نشان از عقب نشيني آشكار دارد و روشن ميشود كه به پايان رژيم پدرش يقين پيدا نموده است. با توجه به روند سريع تحولات ليبي و رسيدن نيروهاي انقلابي به پشت دروازههاي طرابلس، ميتوان پيش بيني كرد كه از عمر حكومت قذافي چند روزي بيش باقي نمانده است. در چنين شرايطي، دولتهاي غربي و در رأس آنها آمريكا كه تا چندي قبل با حكومت قذافي رابطه حسنهاي داشتهاند و به خصوص پس از اقدامات ديكتاتور ليبي در تعطيلي فعاليتهاي هستهاي مورد درخواست غربيها و تحويل مظنون انفجارهاي لاكربي به غرب، ارتباطات گسترده و دوستانهاي با وي ايجاد كرده بودند اكنون به تحرك در آمدهاند تا بر موج سوار شوند و ادامه منافع نامشروع خود در ليبي را تضمين نمايند. در راستاي تحقق اين هدف، و در پوشش حمايت از مردم در برابر جنايتهاي قذافي، اين دولتهاي سلطه گر درصدد هستند به اين كشور لشكركشي نظامي نمايند. گزارشها حاكي است چندين ناو آمريكا به همراه تعدادي ناو از ساير كشورهاي عضو ناتو در اطراف ليبي مستقر شدهاند. اين يك هشدار جدي براي ملتهاي منطقه است كه هشيار باشند و به هر قيمت، مانع از آن شوند كه انقلابهاي آنها را استعمارگران مصادره نمايند و همان بساط و وضعيت گذشته، با شكل و ظاهري متفاوت دوباره در اين كشورها حاكم شود. اين هفته قيام مردم بحرين نيز عليه حاكمان مستبد اين كشور تداوم يافت و مردم اين كشور بر خواستههاي به حق خود تاكيد كردند. معترضان بحريني با وجود سياستهاي توام با سركوب و تطميع از سوي حكومت، همچنان به مقاومت خود ادامه ميدهند و تاكيد ميكنند تا دستيابي به حقوق خود از پاي نخواهند نشست. حاكمان بحرين كه هم از سوي غرب و هم از جانب عربستان حمايت ميشوند تاكنون حاضر نشدهاند به خواست مردم، كه اكثريت آنرا شيعيان تشكيل ميدهند، گردن نهند و با اتخاذ اقدامات نمايشي سعي در خاموش كردن اعتراضات دارند. در يمن نيز، مخالفان همچنان بر خواسته خود مبني بر كناره گيري علي عبدالله صالح، ديگر ديكتاتور منطقه، پافشاري ميكنند و اين كشور، همه روزه شاهد حضور مردم معترض در خيابانها ميباشد. قيام مردم يمن تاكنون باعث شده است كه علي عبدالله صالح از شركت در انتخابات آتي رياست جمهوري و يا جانشين كردن پسرش عقب نشيني كند. با اينحال يمنيها تاكيد ميكنند كه به چيزي كمتر از استعفاي وي رضايت نخواهند داد. اين هفته، عمان، مصر و تونس نيز شاهد تظاهرات گسترده مخالفان بود و معترضان بر پيگيري خواستههاي خود تاكيد كردند. تحولات سريع و پرشتاب در كشورهاي عربي، قدرتهاي استعمارگر را كاملاً شوكه و غافلگير نموده است و اين قدرتهاي سلطه طلب و متحد منطقه ايشان، رژيم صهيونيستي در بيم و هراس شديدي قرار گرفتهاند. اين دولتها از آن بيم دارند كه در تحولات منطقه، جريانهاي اسلامي و ضد آمريكايي و ضد صهيونيستي به قدرت برسند، امري كه شواهد تحقق آن نيز بسيار قوي است. هفته جاري، سعد حريري رئيس جريان غربگراي لبنان موسوم به "14 مارس" تهديد كرد كه در تلاش براي خلع سلاح جنبش حزب الله، هواداران خود را به خيابانهاي لبنان ميآورد. اين تحول در حالي رخ ميدهند كه لبنان بيش از يكماه است كه دولت ندارد و نجيب ميقاتي، مامور تشكيل كابينه، تاكنون نتوانسته است توافق جريانهاي سياسي را براي تشكيل دولت به دست آورد كه در اين ميان، جريان 14 مارس مانع اصلي در نيل به اين توافق ميباشد. از ابتدا هم معلوم بود كه جريان 14 مارس در راه تشكيل دولت به نخست وزيري ميقاتي كارشكني خواهد كرد چرا كه ميقاتي اعلام كرده است سياستهاي مستقلي را در قبال مسائل سياسي لبنان، به خصوص پرونده جنجال برانگيز ترور رفيق حريري در پيش خواهد گرفت و اين، به طبع جريان غربگرا خوش نميآيد. اقدام جنبش حزب الله در خروج از كابينه ائتلافي سعد حريري كه منجر به سقوط دولت وي شد، عصبانيت 14 مارسيها و حاميان خارجي آنها را به دنبال داشت. حزب الله زماني اقدام به اين كار كرد كه آمريكا و ديگر دولتهاي مداخله گر از جمله عربستان و فرانسه درصدد بودند پرونده ترور حريري را مستمسك قرار داده و صحنه سياسي لبنان را به هم بريزند تا بلكه بتواند شرايط مورد خواست خود را كه ايجاد تفرقه و تضعيف حزب الله از اصليترين اين اهداف بود، بر لبنان تحميل كنند. در اين ميان، زماني كه مشخص شد سعد حريري به توصيههاي حزب الله گوش فرا نميدهد و با تبعيت از طرحها و نقشههاي غرب، لبنان را به سوي پرتگاه ميكشاند، جنبش حزب الله وارد عمل شد و ضمن فراهم ساختن موجبات سقوط دولت حريري قدرت خود را به رخ حاميان بينالمللي جريان 14 مارس كشيد.
دیدگاه تان را بنویسید