غلط زیادی ترامپ پس از التماس برای آتش‌بس

کد خبر: 1370432

آن‌چه در نشست مطبوعاتی وزیر خارجه قطر افشا شد، سندی بی‌چون‌وچرا بر پایان اسطوره «قدرت آمریکا» در منطقه است. وقتی دونالد ترامپ، که ادعا دارد بزرگ‌ترین ارتش جهان را فرماندهی می‌کند، پس از تنها یک حمله موشکی آن‌چنان به هم می‌ریزد که برای کسب آتش‌بس التماس می‌کند، چه جای تردید باقی می‌ماند که ماشین جنگی اسرائیل و آمریکا از نفس افتاده است؟

غلط زیادی ترامپ پس از التماس برای آتش‌بس

در حالی که اسناد رسمی از التماس آمریکا برای آتش‌بس پرده برداشته‌اند، ترامپ در فراری رو به جلو، بار دیگر ایران را تهدید به حمله کرد؛ تهدیدی نخ‌نما از سوی رئیس‌جمهوری که هنوز از ضربه موشکی ایران به العدید به خود نیامده و به‌دروغ، شکست را پیروزی جا می‌زند. اما این‌بار، ایران آماده است؛ هر تجاوزی، پاسخی کوبنده‌تر خواهد داشت.

صبح روز سه‌شنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۴، «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا که این روزها بیش از همیشه گرفتار جنون قدرت و زوال سیاسی شده، بار دیگر در نمایشی مضحک و فرار به جلویی دیگر، ایران را به هدف قرار دادن مجدد تأسیسات هسته‌ای تهدید کرد. این تهدید پس از آن صورت گرفت که سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه کشورمان، در گفت‌وگویی با شبکه آمریکایی «فاکس‌نیوز» از آمادگی برای  مذاکره خبر داد.

اما ترامپ بار دیگر دچار توهم شد و تهدیدهای خود را تکرار کرد. تهدیدهایی که بیش از آن‌که جدی گرفته شوند، نشانه‌ای از استیصال، فرار از شکست، و تلاش برای سرپوش گذاشتن بر تحقیرهای پیاپی آمریکا در منطقه است.

از «گزینه‌های روی میز» تا تماس‌های شبانه برای آتش‌بس

اوضاع و احوال امروز آمریکای زخم‌خورده و رژیم صهیونیستیِ لِه شده به‌خوبی نشان می‌دهد که آن همه عربده‌کشی و رجزخوانی، چیزی جز توهم خودساخته نبوده است. دولت تروریستی که همیشه از «گزینه‌های روی میز و اقدام پیروزمندانه» می‌گفت، در نهایت در سکوت سرد پنتاگون، به تماس‌های نیمه‌شب و واسطه‌تراشی از راه دوحه پناه برد. این همان آمریکایی است که رسانه‌های غربی و دنباله‌های داخلی‌اش می‌کوشیدند تصویری شکست‌ناپذیر از آن بسازند.

بلافاصله پس از این ضربه قاطع، همان کاخ سفیدی که تا پیش از آن، دم از «گزینه‌های روی میز» می‌زد، به گدایی آتش‌بس افتاد. آن‌طور که «محمد بن عبدالرحمن آل ثانی» وزیر خارجه قطر در نشست مطبوعاتی مشترک با همتای لبنانی خود فاش کرد، «دونالد ترامپ، پس از حمله موشکی ایران به پایگاه العدید، شخصاً با امیر قطر تماس گرفت و خواستار تماس فوری با ایران برای بررسی امکان آتش‌بس شد.»

این سند رسمی، نه‌تنها پرده از چهره واقعی آمریکا برداشت، بلکه مشت صهیونیست‌ها و متحدان جنگ‌طلبشان را هم باز کرد. التماس برای آتش‌بس، آن هم از کشوری که مدعی ابرقدرتی است، سندی روشن از فلج شدن ساختار نظامی- امنیتی اسرائیل و غرب پس از تنها ۱۲ روز نبرد نفسگیر و شجاعانه فرزندان ملت ایران با جنایتکارترین موجودات روی زمین بود.

آن‌چه در نشست مطبوعاتی وزیر خارجه قطر افشا شد، سندی بی‌چون‌وچرا بر پایان اسطوره «قدرت آمریکا» در منطقه است. وقتی دونالد ترامپ، که ادعا دارد بزرگ‌ترین ارتش جهان را فرماندهی می‌کند، پس از تنها یک حمله موشکی آن‌چنان به هم می‌ریزد که برای کسب آتش‌بس التماس می‌کند، چه جای تردید باقی می‌ماند که ماشین جنگی اسرائیل و آمریکا از نفس افتاده است؟

پاسخ موشکی ایران به العدید، تنها گوشه‌ای از قدرت بازدارندگی ما بود؛ پیامی روشن، قاطع و غیرقابل تحریف برای همه آنان که خیال تجاوز در سر دارند: بازی با امنیت ایران، با آتش بازی‌کردن است، و هر دستی که به این آتش نزدیک شود، سوختن سرنوشت حتمی‌اش خواهد بود.

و اکنون، آن‌گونه که اسناد دیپلماتیک آشکار می‌کنند، این طرف آمریکایی و متحدان صهیونیست او هستند که به در بسته خورده و دنبال روزنه‌ای برای فرار از بحران می‌گردند. التماس برای آتش‌بس پس از چند روز نبرد، نه‌تنها شکست آشکار نظامی بود، بلکه نشانه پایان یک دوره از رجزخوانی‌های پوشالی و رو به افول رفتن هیمنه‌ ساختگی آمریکاست.

فرار رو به جلوی دیوانه‌ کاخ سفید

ترامپ که در میان محافل سیاسی داخلی و خارجی به «دیوانه کاخ سفید» مشهور شده، این روزها بیش از همیشه در تلاش است با دروغ‌پردازی و فرافکنی، شکست‌های پی‌درپی‌ خود را لاپوشانی کند. او در واکنش به حمله ایران به پایگاه العدید، مدعی شد که «تمامی موشک‌های ایرانی رهگیری شده و هیچ آسیبی به پایگاه نرسیده است»! اما تصاویر ماهواره‌ای منتشرشده توسط رسانه‌های غربی، از جمله خود آمریکا، نه‌تنها این دروغ را افشا کرد، بلکه نشان داد که تجهیزات ارتباطی و راداری ارتش آمریکا در العدید به طور کامل منهدم شده‌اند.

این تنها مورد نیست. در حمله جنایت‌بار آمریکا به مراکز هسته‌ای فردو، نطنز و اصفهان، ترامپ با ژست مضحک فاتحان، مدعی نابودی کامل توان هسته‌ای ایران شد، اما گزارش‌های بعدی رسانه‌هایی نظیر نیویورک‌تایمز، واشنگتن‌پست، سی‌ان‌ان و ان‌بی‌سی همگی به ناکامی این حمله اذعان کردند. شکست سنگین در میدان و رسوایی در عرصه دیپلماسی، حالا ترامپ را به نقطه‌ای رسانده که به هر ریسمان پوسیده‌ای چنگ می‌زند.

کاربران آمریکایی: ترامپ برای فرار 

از رسوائی جنسی، ایران را تهدید کرد

کاربران آمریکایی پس از تهدید ترامپ علیه کشورمان دلیل آن را به موضوعات داخلی آمریکا مرتبط کرده‌اند.

فعالان آمریکایی فضای مجازی، تهدید ترامپ برای حمله مجدد به ایران را‌ گریزی برای رئیس‌جمهور آمریکا برای منحرف کردن افکار عمومی در این کشور از پرونده جنسی خود در ماجرای اپستین توصیف می‌کنند.

کاربران در ایکس با پافشاری بر متهم بودن ترامپ در پرونده رسوائی جنسی اپستین، تاکید می‌کنند اسرائیل و موساد با در دست داشتن لیست شرکای جنسی جفری اپستین، از این موضوع به سود منافع خود سوء‌استفاده کرده و از رئیس‌جمهور آمریکا اخاذی می‌کنند.

همچنین کاربران با اشاره به پاسخ سخت ایران در جنگ ۱۲ روزه علیه این کشور و حمله ایرانی‌ها به پایگاه‌های آمریکا در غرب آسیا به ترامپ هشدار داده‌اند که در صورت عملی کردن هرگونه حمله علیه ایران،‌ باید عواقب آن را نیز بپذیرد.

سهو لسان عراقچی

در این میان اما، باید با تأسف به نکته‌ای مهم نیز اشاره کرد: انتخاب شبکه آمریکایی «فاکس‌نیوز» و نوع ادبیات و واژگان به‌کار رفته توسط آقای عراقچی، سهو لسانی و برخی مواضع نرم، نه‌تنها باعث تاثیر بر طرف آمریکایی و موفقیت دیپلماسی عمومی و رسانه‌ای نشد، بلکه موجب گستاخی بیشتر ترامپ شد.

 در شرایط حساس جنگ روانی و نبرد رسانه‌ای، انتخاب بستر مناسب و استفاده دقیق از واژگان، اهمیتی دوچندان می‌یابد. باید اذعان کرد که برخی از تعابیر و فضاسازی‌های انجام‌شده در آن مصاحبه، مورد سوءبرداشت طرف متخاصم قرار گرفت.

دشمن، به‌ویژه وقتی در موضع ضعف قرار دارد، همواره مترصد آن است تا کوچک‌ترین تعابیر و نکات را به‌نفع خود مصادره کرده و بر طبل جنگ روانی بکوبد. رفتار اخیر ترامپ، و واکنش که با چنگ زدن به همین سخنان تلاش کرد خود را از چاه تحقیر و شکست بیرون بکشد، بهترین شاهد بر این مدعاست.

در این شرایط، ضروری است دستگاه سیاست خارجی کشور، با تمام توان، هوشمندی و هماهنگی بیشتری در میدان نبرد رسانه‌ای حاضر شود. طرف آمریکایی، در موقعیتی نیست که از موضع اقتدار سخن بگوید؛ بنابراین هرگونه برداشت غلط از مواضع جمهوری اسلامی ایران باید بلافاصله و با قاطعیت تصحیح شود تا هیچ جایی برای سوء‌استفاده باقی نماند.

در روزهایی که زبان تهدید، بار دیگر از دهان دیوانه‌ای چون ترامپ بیرون آمده، ما باید بیش از پیش هوشیار باشیم که دشمن، هیچ‌گاه از درک حسن نیت سوءاستفاده نمی‌کند، بلکه تنها از موضع قدرت و صلابت، زبان ما را می‌فهمد. پس راهبرد امروز، نه نفی دیپلماسی، بلکه صیانت از آن با تکیه بر اقتدار ملی و شفافیت موضع است.

عراقچی در بخشی از مصاحبه با فاکس‌نیوز در اظهارنظری تأمل برانگیز گفته است «محو کردن اسرائیل از نقشه جهان، هیچ‌وقت سیاست ایران نبوده است.»!. این در حالی است که امام خمینی(ره) فرموده بودند:«اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود.»

رهبر معظم انقلاب نیز- 18 شهریور 1394- در دیدار اقشار مختلف مردم، در پاسخ به زیاده‌گویی سران رژیم صهیونیستی فرمودند: «بعد از اتمام این مذاکرات هسته‌ای، شنیدم صهیونیست‌ها گفتند فعلاً با این مذاکراتی که شد، تا ۲۵ سال از دغدغه‌ی ایران آسوده‌ایم؛ بعد از ۲۵ سال فکرش را می‌کنیم. بنده در جواب عرض می‌کنم اوّلاً شما ۲۵ سال آینده را نخواهید دید. ان‌شاءالله تا ۲۵ سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت؛ ثانیاً در همین مدّت هم روحیّه‌ اسلامیِ مبارز و حماسی و جهادی، یک لحظه صهیونیست‌ها را راحت نخواهد گذاشت؛ این را بدانند.»

عراقچی همچنین در بخشی از این مصاحبه گفته است«پیام من به ایالات متحده این است که بیایید راه‌حلی مبتنی بر مذاکره برای برنامه هسته‌ای ایران پیدا کنیم.»! 

در بخش دیگری از مصاحبه، عراقچی تاکید کرده که «ما سیاستی برای ترور هیچ فردی در خارج از کشور نداریم، چه رسد به رئیس‌جمهور کشور دیگر...» این اظهارنظر تأمل‌برانگیز در حالی است که مسئله ما و ترامپ و نتانیاهو، بحث ترور نیست، بلکه مسئله این است که این دو، مرتکب جنایت و ترور شده‌اند. ترامپ و نتانیاهو، عنوان مفسد ‌فی‌الارض و محارب هستند، چراکه قاتل هزاران مسلمان هستند. این مسئله‌ای است که مراجع تقلید در هفته‌های گذشته نیز بر آن تاکید کردند.

هشدار روشن: هر تجاوزی پاسخ سنگین‌تر خواهد داشت

ترامپ باید این پیام را با وضوح بشنود: اگر بار دیگر جسارت تجاوز به خاک ایران را داشته باشید، پاسخ این بار نه صرفاً موشک به العدید، که فراتر از آن، ضرباتی خواهد بود که پایه‌های حضور آمریکا در منطقه را به لرزه خواهد انداخت. این بار، خون سربازان آمریکایی به جای نفت از چاه‌ها خواهد جوشید و مالیات‌دهندگان آمریکایی تاوان حماقت رئیس‌جمهورشان را با بحران اقتصادی خواهند داد.

افکار عمومی جهانیان نیز بیش از هر زمان دیگری نسبت به نقش آمریکا در بحران‌های جهان آگاه شده‌اند. دیگر نمی‌توان جنایات جنگی را با کلمات خوش‌رنگ و لعاب پوشاند. نسل جوان در اروپا و آمریکا، جنگ نمی‌خواهد. سربازان آمریکایی، خسته‌اند. جامعه آمریکا در آستانه انفجار است و هریک از ماجراجویی‌های ترامپ در خاورمیانه، تنها شعله‌ای دیگر در انبار باروت داخلی آمریکاست.

ایران، آن‌چنان که همیشه نشان داده، نه آغازگر جنگ است و نه مروج خشونت. اما اگر مجددا جنگی تحمیل شود، پاسخ ایران نه‌تنها دفاعی، بلکه با چنان هزینه‌ای برای دشمن همراه خواهد بود که دهه‌ها از آن به عنوان کابوس تاریخ نظامی آمریکا یاد خواهند کرد.

اسرائیل؛ شیطان کوچک، هدف بزرگ

در این معادله، رژیم جعلی، غاصب و کودک‌کش صهیونیستی نیز جایگاه مشخصی دارد. جمهوری اسلامی ایران هیچ‌گاه موجودیت پلید و جنایت‌بار رژیم صهیونیستی را به رسمیت نخواهد شناخت و از هیچ تلاشی برای ضربه به این غده سرطانی فروگذار نخواهد کرد. شدت جنایت‌های اسرائیل در ماه‌های اخیر، نه‌تنها موجب عقب‌نشینی نخواهد شد، بلکه اراده انتقام را در ایران اسلامی تقویت کرده است.

در عین حال، همان‌گونه که بارها اعلام کرده‌ایم، جمهوری اسلامی ایران هیچ مشکلی با یهودیان ندارد و تنها راه‌حل نهائی مسئله فلسطین را رجوع به آرای عمومی ساکنان اصیل این سرزمین اعم از مسلمان، یهودی و مسیحی می‌داند. اما آیا آمریکا و اروپا که شب و روز دم از دموکراسی می‌زنند، حاضر به پذیرش این همه‌پرسی هستند؟ پاسخ مشخص است: نه. چون می‌دانند نتیجه آن، پایان حیات اسرائیل خواهد بود.

غرب و حمایت کورکورانه از رژیمی که برایشان فقط ضرر دارد

با وجود آنکه بارها و بارها ثابت شده رژیم صهیونیستی نه‌تنها عامل بی‌ثباتی در منطقه بلکه منشأ مستقیم بسیاری از بحران‌های جهانی و امنیتی در غرب آسیاست، اما همچنان دولت‌های مدعی دموکراسی، از جمله آمریکا، انگلیس، آلمان و فرانسه، با سماجتی عجیب و خیره‌سرانه، به حمایت‌های کورکورانه و بی‌منطق از این رژیم ادامه می‌دهند.

کشورهای مدعی لیبرال دموکراسی و اقتصاد سرمایه‌داری و سودمحور چگونه می‌توانند حمایت‌های غیرمنطقی خود از اسرائیل که هیچ سود اقتصادی و سیاسی برای آنان نداشته و ندارد را بر اساس اصول سرمایه‌داری توجیه کنند؟

اسرائیل در تمام دهه‌های گذشته، نه تنها هیچ دستاورد استراتژیکی برای غرب نداشته، بلکه بارها و بارها آنها را به‌دنبال خود به باتلاق بحران‌های سیاسی، جنگ‌های بی‌سرانجام، فشار افکار عمومی جهانی و حتی انزجار داخلی در کشورهای خودشان کشانده است. افکار عمومی جهان، دیگر فریب نمی‌خورد. امروز در قلب پایتخت‌های اروپایی، صدای اعتراض به جنایات اسرائیل بلند شده، در دانشگاه‌های آمریکا، دانشجویان به نشانه همبستگی با مردم فلسطین چادر می‌زنند، و در خیابان‌های لندن و برلین، شعار مرگ بر اسرائیل طنین‌انداز است.

اما علی‌رغم تمام این هزینه‌ها، دستگاه سیاست خارجی آمریکا و متحدانش همچنان با وقاحتی بی‌سابقه، چشم خود را بر جنایات تل‌آویو می‌بندند و حتی در شورای امنیت، قطعنامه‌های علیه کودک‌کشی‌های اسرائیل را وتو می‌کنند! چرا؟ چون رژیم صهیونیستی نه یک بازیگر مستقل، بلکه بخشی از بدنه نامرئی امپراتوری مالی- سیاسی غرب است که برای بقا و گسترش خود، خون‌ریزی و بحران‌آفرینی را ابزار بقا قرار داده.

حتی زمانی که اسرائیل، مستقیماً منافع غرب را تهدید می‌کند، این حمایت‌ها ادامه دارد، این حمایت نه از سر منطق است، نه به‌خاطر امنیت، بلکه ناشی از یک لابی و نفوذ گسترده ثروتمندان یهودی صهیونیست است که تا بن استخوان ساختارهای قدرت در غرب نفوذ کرده است.

زمان حساب‌کشی نزدیک است و پشتیبانی از رژیمی که نفس‌های آخر خود را می‌کشد، جز تحقیر تاریخی و ضرر راهبردی برای غرب، هیچ ثمری نخواهد داشت.

خوی استکباری آمریکا با مقاومت شکسته می‌شود

مقاومت، تنها زبان قابل فهم برای آمریکا و متحدانش است. هر جا که از موضع عزت و قدرت صحبت کرده‌ایم، عقب‌نشینی کرده‌اند و هرجا که حتی از سر نیت خیر، اندکی نرمش نشان داده‌ایم، گستاخ‌تر شده‌اند. اکنون زمان آن است که دیپلماسی عزتمند، هم‌راستا با بازوی نظامی و اراده انقلابی، در میدان حاضر شود و اجازه ندهد دشمن از سهو لسانی‌ها، تحریف مواضع ملی و تاکتیک‌های روانی برای جبران شکست‌هایش استفاده کند.

 

۰

دیدگاه تان را بنویسید