آیا می توان از تهدیدهای قفقاز جنوبی، فرصت ساخت؟
حضور آمریکا باعث افزایش تنشها در منطقه میشود و میتواند اختلافات قومی و تاریخی بین آذربایجان و ارمنستان را تشدید کند. این شرایط، احتمال وقوع درگیریهای جدید را بالا میبرد و واشنگتن را در منازعات منطقهای گرفتار میکند.

صبح نو نوشت: اخیرا، توافقی در منطقه قفقاز جنوبی شکل گرفت که به آمریکاییها اجازه دسترسی و کنترل «پل زنگزور» یا به تعبیر رسانهها «پل ترامپ» را میدهد. این پل بهعنوان یک گذرگاه استراتژیک، کریدور زمینی کوتاه بین جمهوری آذربایجان و جمهوری نخجوان است که موجب اتصال سرزمین اصلی آذربایجان به این منطقه خودمختار شده و بهطور غیرمستقیم موقعیت ژئوپلیتیکی ایران را تحت تأثیر قرار میدهد. از نگاه دولت آمریکا و برخی متحدان غربی، این توافق فرصتی است برای افزایش نفوذ در منطقه و ایجاد دسترسی مستقیم به حوزههای استراتژیک جنوب قفقاز، اما اگر این موضوع صرفا بهعنوان «فرصتی طلایی» تفسیر شود، تحلیل عمیقتری را میطلبد که مخاطرات، چالشها و پاسخهای ایران را نیز در بر بگیرد.
نزدیک شدن ناتو و آمریکا به مرزهای ایران
یکی از پیامدهای مستقیم توافق زنگزور، نزدیک شدن نیروهای ناتو و آمریکا به مرزهای شمال غربی ایران است. این تحولات در یک بستر ژئوپلیتیکی حساس اتفاق میافتد که ایران را در یک موقعیت حساس و چالشبرانگیز قرار داده، چراکه حضور آمریکا در فاصله چند 10 کیلومتری مرزهای ایرانی، میتواند به گسترش نفوذ نظامی و اطلاعاتی واشنگتن در منطقه منجر شود.
پل زنگزور امکان اتصال زمینی جمهوری آذربایجان به نخجوان را بدون عبور از خاک ارمنستان فراهم کرده که این امر سبب تثبیت حضور آمریکا و ناتو در منطقه و تسهیل انتقال تجهیزات نظامی و لجستیکی میشود.
از سوی دیگر، این کریدور باعث تغییر معادلات امنیتی و راهبردی ایران میشود، زیرا پیشتر چنین دسترسی مستقیمی برای آمریکا در این منطقه وجود نداشت.
کارشناسان و تحلیلگران میگویند واشنگتن تصور میکند که با این گام، حضور خود را در مرزهای ایران گسترش داده و به نوعی فشار ژئوپلیتیکی بر تهران وارد میکند، اما این فرضیه، تنها یک روی سکه است.
مخاطرات حضور آمریکا در زنگزور
گزارش تحلیلی اکونومیست و برخی منابع منطقهای و غربی بر این نکته تأکید دارند که حضور آمریکا در زنگزور نه فرصتی مطلق، بلکه یک مسیر پرمخاطره و پرهزینه برای واشنگتن است.
آمریکا برای حفظ کنترل بر پل و کریدور زنگزور باید نیروهای نظامی و تجهیزات خود را به شکل مستمر و قابلتوجهی در منطقه مستقر کند که با توجه به شرایط جغرافیایی سخت و نزدیکی به مناطق پرتنش، این هزینهها به سرعت افزایش مییابد.
حضور آمریکا باعث افزایش تنشها در منطقه میشود و میتواند اختلافات قومی و تاریخی بین آذربایجان و ارمنستان را تشدید کند. این شرایط، احتمال وقوع درگیریهای جدید را بالا میبرد و واشنگتن را در منازعات منطقهای گرفتار میکند.
ایران بهعنوان بازیگر اصلی منطقه، حضور آمریکا را در مرزهایش یک تهدید امنیتی میداند و با توجه به تجربیات متعدد گذشته، به دنبال راهحلهای مستقیم نظامی نیست، بلکه به دنبال اتخاذ استراتژیهای پیچیدهتر است. آمریکا ناچار است با بازیگران منطقهای مختلف از جمله جمهوری آذربایجان و ترکیه به توافق و همکاری برسد که در بسیاری موارد منافع و دیدگاههای این کشورها با واشنگتن همسو نیست و ممکن است به محدود شدن نفوذ آمریکا منجر شود.
روسیه و چین، بهعنوان بازیگران بزرگ منطقه، حضور آمریکا را چالشی برای نفوذ خود میدانند و ممکن است با افزایش همکاریهای استراتژیک با ایران و کشورهای منطقه، اثرگذاری آمریکا را کاهش دهند.
راهکارهای ایران برای مقابله با حضور آمریکا در زنگزور
در مقابل این تحولات، ایران با نگاهی واقعبینانه و راهبردی به دنبال راهحلهایی است که بتواند ضمن حفظ ثبات منطقه، حضور آمریکا را به حداقل برساند و نفوذ خود را در منطقه تقویت کند. این راهکارها عمدتا در سه محور کلیدی تعریف میشوند. 1- راهکارهای دیپلماتیک، 2- توسعه و تکمیل کریدورهای ترانزیتی جایگزین و 3- گسترش همکاریهای امنیتی و نظامی منطقهای.
ایران با افزایش ارتباطات و همکاریهای سیاسی با همسایگان و بازیگران کلیدی منطقه همچون روسیه، ترکیه، ارمنستان و حتی جمهوری آذربایجان، سعی میکند فضای منطقه را به سمتی هدایت کند که حضور آمریکا بهعنوان تهدیدی مشترک شناخته شود.
استفاده از سازمانهای بینالمللی: تهران با فعالسازی ظرفیتهای سازمانهای منطقهای مانند سازمان همکاری شانگهای و اکو، تلاش میکند سیاستهای ضد آمریکایی منطقه را تقویت و حضور آمریکا در زنگزور را محکوم کند.
فشارهای دیپلماتیک و رسانهای: جمهوری اسلامی ایران با بهرهگیری از شبکههای رسانهای و دیپلماتیک خود، حضور آمریکا را مخرب ثبات منطقه معرفی میکند و سعی دارد با جلب حمایت کشورهای مستقل، فشار بینالمللی بر واشنگتن را افزایش دهد.
یکی از راهبردهای اصلی تهران برای کاهش وابستگی به کریدور زنگزور و کاهش اهمیت آن در معادلات منطقهای، توسعه مسیرهای ترانزیتی جایگزین است که در سالهای گذشته با همکاری چین، روسیه و هند تعریف شدهاند.
کریدور شمال - جنوب که ایران را به روسیه و حوزههای شمالی متصل میکند، از مسیر دریای خزر، ترکمنستان و قزاقستان عبور میکند. توسعه این کریدور، علاوه بر افزایش صادرات و واردات ایران، باعث کاهش نقش کریدور زنگزور میشود. با بهرهگیری از زیرساختهای ریلی و جادهای، ایران قصد دارد یک مسیر ارتباطی مستقیم بین بنادر جنوبی کشور (مانند بندرعباس) و کشورهای آسیای میانه و اروپا ایجاد کند.
چین بهعنوان بازیگر اصلی پروژههای کمربند و جاده و هند بهعنوان بازار بزرگ، نقش کلیدی در توسعه این کریدورها دارند. همکاری و سرمایهگذاری مشترک میتواند تسریع توسعه این مسیرها را به همراه داشته باشد. با سرمایهگذاری در بخشهای ریلی، جادهای و بندری، ایران میتواند ظرفیت ترانزیتی خود را به شدت افزایش داده و وابستگی به کریدور زنگزور را کاهش دهد.
تهران با افزایش تبادل اطلاعات و همکاریهای نظامی با این دو قدرت بزرگ، تلاش میکند تهدیدات احتمالی را کاهش دهد و حضور آمریکا را محدود کند.با بهرهگیری از فناوریهای روز، ایران میتواند کنترل بهتری بر تحرکات نظامی و لجستیکی آمریکا در منطقه داشته باشد و با اقدامات پیشگیرانه، هزینههای واشنگتن را بالا ببرد. ایران با توسعه سیستمهای دفاعی خود در مرزهای شمال غرب، اعم از سامانههای موشکی و پهپادی، قادر است هرگونه تهدید مستقیم را با هزینه بالا برای مهاجم مواجه کند.
کریدور ارس همچنان یک مسیر حیاتی و پایدار برای ترانزیت منطقهای
کریدور ارس بهعنوان یکی از قدیمیترین و مهمترین مسیرهای ترانزیتی شرق به غرب در منطقه قفقاز و شمال غرب ایران، نقش راهبردی ویژهای در ترانزیت کالا و انرژی دارد. این مسیر تاریخی که قرنها شاهراه ارتباطی بین ایران، آسیای میانه و اروپا بوده، همچنان ظرفیت بالایی برای توسعه و گسترش زیرساختهای حملونقل دارد و ایران میتواند با بهرهگیری از آن، نفوذ خود را در منطقه افزایش دهد.
در شرایط کنونی که حضور آمریکا و ناتو در زنگزور و اطراف مرزهای ایران، نگرانیهایی درباره محدود شدن دسترسی ایران به مسیرهای ترانزیتی به وجود آورده، توسعه و تقویت کریدور ارس میتواند بهعنوان یک راهبرد مؤثر برای مقابله با این فشارها مطرح شود. با بهبود زیرساختها و همکاریهای منطقهای با روسیه، چین و کشورهای آسیای میانه، ایران میتواند اهمیت این کریدور را افزایش داده و جایگزینی برای مسیرهای تحت نفوذ غرب فراهم کند.
در نتیجه، برخلاف ادعاهای خفگی ژئوپلیتیکی ایران، کریدور ارس همچنان یک مسیر حیاتی و پایدار برای ترانزیت منطقهای است که با توسعه آن، ایران میتواند جایگاه ژئوپلیتیکی و اقتصادی خود را حفظ و تقویت و فشارهای خارجی را به شکلی مؤثر مهار کند.
پیامدهای احتمالی برای آمریکا و ترامپ
با توجه به این شرایط، حضور آمریکا در زنگزور برای دولت ترامپ و هر دولت دیگری، چندان هم ساده و بیدردسر نیست.
آمریکا باید برای حفظ این حضور هزینههای سنگینی در حوزههای نظامی، امنیتی و دیپلماتیک پرداخت کند که این موضوع در شرایط اقتصادی و سیاسی داخلی آمریکا میتواند به چالش تبدیل شود.
نزدیکی به مرزهای ایران باعث افزایش خطرات حملات غیرمستقیم و اقدامات مقاومت منطقهای میشود که میتواند هزینه حضور آمریکا را افزایش دهد.
در صورتی که واشنگتن نتواند حضور خود را در منطقه تثبیت کند، ممکن است اعتبارش در میان متحدان منطقهای کاهش یافته و قدرت چانهزنیاش کمرنگ شود.
رقابت با روسیه و چین
حضور آمریکا در زنگزور موجب واکنش شدید روسیه و چین شده و در نهایت ممکن است باعث تشدید رقابتهای استراتژیک و کاهش فرصتهای آمریکا در منطقه شود. توافق زنگزور، از منظر آمریکا یک گام استراتژیک به سمت گسترش نفوذ در جنوب قفقاز و نزدیک شدن به مرزهای ایران تلقی میشود، اما این گام در عمل با مجموعهای از تهدیدات، هزینهها و محدودیتها همراه است که نمیتوان آن را صرفا یک «فرصت طلایی» نامید. ایران با درک این موقعیت پیچیده، در برابر این تحولات راهکارهای دیپلماتیک، اقتصادی، امنیتی و منطقهای متعددی را به کار گرفته است. توسعه کریدورهای ترانزیتی جایگزین، همکاریهای چندجانبه با بازیگران بزرگ منطقه و تقویت توانمندیهای دفاعی، کلیدهای اصلی مقابله تهران با حضور آمریکا در زنگزور بهشمار میآیند.
در نهایت، زنگزور نهتنها صحنهای برای رقابت قدرتهای جهانی است، بلکه فرصتی است تا ایران نفوذ و اهمیت استراتژیک خود را در منطقه تثبیت و با هوشمندی و صبر، بازیهای قدرت را به نفع خود مدیریت کند.
دیدگاه تان را بنویسید