نامه عضو معترض سازمان مجاهدين
راستش مثل آدمی می مانم که همه گذشته اش به یکباره پودر و دود شده و به هوا رفته است. به عنوان یک بسیجی پنجاه و هشتی و به عنوان یک آدم در شرف میانسالی که عمر نوجوانی و جوانی اش را به پای جمهوری اسلامی ریخته است و همه عمر با امام و شهدا مانوس بوده و از سال 68 به بعد آرمان های زندگی اش را به دست عده ای قدرت طلب خودکامه بر باد داده است و به خیال خود با حضور در سازمان در کنار افرادی قرار گرفته که با او درد مشترک دارند ، امروز آرمان های خود را به نوعی دیگر مخدوش و منکوب دیده ام و این برایم بسیار و بسیار سخت و غیر قابل تحمل بود.
نمی توانم باور کنم که برادرانم آنقدر در این فضای مسموم که تندبادهای فتنه از هر سو می وزد، فراموش کار شده اند که برای عزت الله سحابی دست می زنند اما برای سرحدی زاده نه. به دنبال درج خبر اعتراض و كناره گيري برخي اعضاي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ، يك منبع مطلع ، متن نامه يكي از اعضاي معترض خطاب به بهزاد نبوي از اعضاي ارشد اين سازمان را در اختيار «جهان» قرار داد. متن كامل اين نامه كه بعد از برگزاري كنگره يازدهم سازمان مجاهدين انقلاب (كه براي نخستين بار در آن فعالان گروه هايي چون نهضت آزادي و ملي - مذهبي ها در آن حضور يافتند) نگاشته شده ، بدين شرح است: سازمان مجاهدين انقلاب ، برادر بهزاد نبوي دلم آنقدر گرفته است که نمی دانم از کجا شروع کنم اما خوب می دانم که به کجا ختم کنم. حقیقتش از وقتی مقاله اعتماد ملی را خواندم آنقدر عصبانی و آنقدر دلگیرم که باید با کسی مفصل صحبت می کردم اما همه تان در جلسه بودید. راستش مثل آدمی می مانم که همه گذشته اش به یکباره پودر و دود شده و به هوا رفته است. به عنوان یک بسیجی پنجاه و هشتی و به عنوان یک آدم در شرف میانسالی که عمر نوجوانی و جوانی اش را به پای جمهوری اسلامی ریخته است و
همه عمر با امام و شهدا مانوس بوده و از سال 68 به بعد آرمان های زندگی اش را به دست عده ای قدرت طلب خودکامه بر باد داده است و به خیال خود با حضور در سازمان در کنار افرادی قرار گرفته که با او درد مشترک دارند ، امروز آرمان های خود را به نوعی دیگر مخدوش و منکوب دیده ام و این برایم بسیار و بسیار سخت و غیر قابل تحمل بود. شاید فکر کنید زیادی شلوغش کرده ام و یا زیادی احساساتی شده ام اما واقعا" نمی توانم باور کنم که برادرانم آنقدر در این فضای مسموم که تندبادهای فتنه و نیرنگ از هر سو می وزد، فراموش کار شده اند که برای عزت الله سحابی دست می زنند اما برای سرحدی زاده نه ، اگر سازمان هم مثل مشارکت برای جلب نظر چند جوجه روشنفکر به این نتیجه رسیده که باید در برخی امور تجدید نظر کند، عیبی ندارد ولی هزینه اش از دست دادن چند عضو جوجه متحجر مثل حقیر است. صراحتا" بگویم امام بزرگترین خط قرمز زندگی ام بوده است. از 8 سالگی تا امروز که 38 ساله هستم امام با همه وجودش و با همه اشکالاتش که به عنوان یک بشر داشته است و با همه حواشی اش ، نمی توانم هضم کنم ، که این آرمان (متعالي)ام ، بدون هیچ توجیه منطقی خدشه بردارد و امروز با تمام وجود
این حقارت را حس کردم که صدای عصای سحابی آهنگ اصلاح اندیشه های پوسیده من و همرزمانم شده است. بگذریم نوشتن این سطور فقط از باب درد دل بود و اینکه اگر مرا عجالتا" در سازمان ندیدید گله مند نشويد.
دیدگاه تان را بنویسید