قصد نوشتن اين مقاله را نداشتم ، با خود ميگفتم بايد سوخت و ساخت ، ولي ، ديدم متأسّفانه صدا و سيما هر روز بدتر از ديروز ميشود ، لذا به خاطر احساس مسئوليّت و نه نقد غيرمنصفانه و بيرحمانه ، قلم به دست گرفتم و اين چند سطر را انشاء نمودم . در چند شب پيش (شب چهارشنبه) شاهد بوديم كه صدا و سيما در يك بيبرنامگي آشكار اقدام به پخش سخنان مقام معظّم رهبري مدظله در جمع مسئولان نظام از شبكهي سه و همزمان پخش سخنان رئيس محترم جمهور در دانشگاه كلمبيا از شبكه يك نمود ؛ البتّه نظير اين بيبرنامگيها و شايد هم برنامهريزيهاي هدفدار ، در صدا و سيما زياد به چشم ميخورد ، از آن جمله ميتوان به طرح اين مطلب اشاره كرد كه ، يك ماه قبل از ماه مبارك رمضان ، مسئولان و مديران شبكههاي سيما ، بينندگان تلويزيون را به برنامهريزي دقيق براي پخش سريالهاي شبكههاي سيما مژده ميدادند و چنين ميگفتند كه به گونهاي برنامهريزي شده تا بينندگان محترم تلويزيون بتوانند با خيال آسوده به برنامههاي مذهبي خود پرداخته و سريالهاي تلويزيوني كه حدّاقل نيم ساعت بعد از اذان و مناجات پخش ميشود را مشاهده نمايند . البتّه اين يك روي سكّه است . بيننده
و شنوندهاي كه اين سخنان را ميبيند و ميشنود در ابتداي كار به اين برنامهريزي دقيق مسئولان صدا و سيما آفرين خواهد گفت و از مديريّت بسيار صحيح و دقيق و همه جانبه جناب آقاي ضرغامي تشكّر خواهد نمود ، امّا متأسّفانه در اين زمان ، يعني همان نيم ساعتي كه قرار بود زنگ خالياي باشد براي اين كه مردم به امورات ديني و مذهبي خويش برسند ، شاهديم كه شبكههاي تلويزيوني با پخش سخنان بزرگاني چون حضرات آيات آقاي مكارم شيرازي(از شبكه سه)، و آقاي سبحاني (از شبكه دو) و ديگر بزرگان(شبكه قرآن)و... ، عملاً اين سخنرانيها را به نوعي از برنامههاي تلويزيوني تبديل كردند كه فقط و فقط هدف از پخش آن ، پُر كردن وقت خالي بين برنامههاست ، چرا كه قريب به اتّفاق خود صدا و سيماييها معترفند كه در اين ساعات مردم يا در مساجد هستند و يا مشغول عبادت و راز و نياز و... جان كلام آن كه از نظر چنين مديراني ، ارزش سخنان اين بزرگان ، كمتر از سريالهاي تلويزيوني است و نيازي به مخاطب آن چناني ندارد و تعداد معدودي از پيرزنان و پيرمردان و افراد ديگري كه در آن ساعت خاصّ در منزل هستند ، براي مخاطب بودن چنين برنامههايي كفايت ميكند . ( در اينجا لازم
ميدانم از ساحت مقدس اين بزرگان ، مخصوصا حضرات آيات مكارم شيرازي و سبحاني به خاطر اين نقد و گفتار صريح و بيپرده عذرخواهي نمايم .) نمونهي ديگر اين بيبرنامگيها را در پخش بياندازه و لجام گسيختهي پيامهاي تلويزيوني شاهديم ؛ البتّه اين كه اطلاق پيام به اين نوع از برنامهها صحيح است يا آگهي خود جاي تأمّل دارد ، امّا آنچه خود آقاي ضرغامي و ديگر مسئولان صدا و سيما بارها گفتهاند ، آن است كه پخش بياندازهي اين پيامها ، به خاطر كمبود بودجه و مشكلات مالي صدا و سيما است و به فرمايش جناب آقاي ضرغامي! اگر مسائل مالي صدا و سيما حلّ شود ، اين پيامها و حجم پخش آنها نيز كاهش مييابد ؛ امّا بايد گفت : جناب آقاي مهندس! آيا انجام كاري كه خود به اشتباه بودن آن واقفيد به بهانهي مشكلات مالي سازمان درست است ؟ و آيا مسائل مالي ميتواند مجوّزي براي اين كار باشد ؟ اين يك قاعدهي عقلي و منطقي است كه هر انسان عاقلي دادههاي خود را با گرفتههايش ميسنجد ؛ به عبارتي دخل و خرج خود را حساب شده تنظيم ميكند كه در پايان كار دچار ضرر و زيان نشود . آيا نبايد ديد در مقابل پخش اين سيل عظيم پخش پيامهاي تلويزيوني كه سرانجامي جز ايجاد
و تقويت روحيّهي مصرفگرائي و راحتطلبي و...ندارد چه چيز به دست آوردهايم ؟آيا افزايش تعداد كانالها و شبكه هاي تلويزيوني و پخش 24 ساعته برنامههاي آن را ميتوان به بهاي از دست دادن روحيّهي قناعت و صبر و ... و ايجاد انگيزه مصرف گرايي در جامعه تحمل كرد و به جان خريد ؟! آيا اين كار شما باعث از دست دادن گراتبهاترين چيز يعني روحيه قناعت در مقابل ثمن بخسِ افزايشِ تعداد شبكههاي تلويزيوني نيست؟ آيا شما هم مانند بسياري از مديران اين نظام كثرالله امثالهم برده و بنده آمار و ارقام شدهايد؟! و هر روز صبح هنگامي كه از خواب ناز بيدار ميشويد به سراغ آمار و ارقام تعداد بازديدكنندگان از تلويزيون و تعداد كانالها و شبكههاي تلويزيوني و... ميرويد؟ و وقتي نگاهتان به اين آمار ميافتد سجده شكر به جا ميآوريد؟! آيا كيفيّت را فداي كميّت ننمودهايد و .....؟؟؟ آيا با اين اوضاع ميتوان انتظار داشت اميد به زندگي و از همه مهمتر برخورد آگاهانه و مسئولانه در مقابل حوادث ناگوار و غيرمترقبه روز به روز در مردم تقويت شود؟ نكتهي ديگر در ضعف مديريّت صدا و سيما را ميتوان عدم هماهنگي بين شبكههاي اين رسانه ملّي دانست . آنچه در اين مورد
ميتوان مثال زد ، آن كه از چند ماه قبل از كنكور سراسري همهي برنامهسازان و تهيهكنندگان صدا و سيما به نحوي با هزينهي بيتالمال و با صرف مبالغ آنچناني در پي ساختن و عرضهي برنامههايي هستند تا به مخاطب خود كه جمع كثير پشت كنكوريها و دانشآموزان دبيرستاني و... هستند ، القاء كنند كه كنكور و دانشگاه آخر كار نيست و قبول شدن يا عدم قبولي در آن چندان هم مهمّ نيست ؛ انسان بايد پشتكار داشته باشد ، اميد به خداوند داشته باشد و امثال اين شعارها كه به نحو سرسامآوري در گفتار و رفتار مسئولان صدا و سيما مشهود است . امّا همهي اين برنامهريزيها و صرف هزينههاي بيتالمال و... در برنامهاي مانند بخش خبري 30/20 به ناگاه زير پا گذاشته و آنچه خود به دنبال ايجاد آن بودند ، يعني كاهش استرس و فشار روحي- رواني بر دانشآموز و... را با يك خبر نسنجيده به باد ميدهند . و در شب كنكور كه اكثر خانوادهها از مدتها قبل براي آن برنامهريزي كرده به ناگاه خبري از شبكههاي سيما به كرّات پخش ميشود و آن خبر چيزي نيست جز : فردا آغاز ماراتن بيش از يك ميليون و... جوان براي رقابت در بزرگترين و مهمترين رويداد عمر ... يا : فردا روز آغاز
سرنوشت براي يك ميليون و پانصد و... نفر و امثالهم . جناب آقاي ضرغامي !!!آيا اين كار مصداق روشن اين ضربالمثل معروف نيست كه ميگويند:گاوي روزي نُه (۹) مَن شير ميداد ، امّا آخر كار همهي آن را با يك لگد از بين ميبرد ؟!!! نکته : این مقاله قصد توهین به شخصیت حقیقی جناب آقای ضرغامی و دیگر مسئولان و نادیده گرفتن پیشرفتهای صدا و سیما را ندارد. لینک مطلب
دیدگاه تان را بنویسید