خاطرات هاشمی 5 آذر 1363

امروز در منزل بودم . ظهر آقايان محسن رضايي و محسن رفيق دوست و سيدجلال ساداتيان آمدند. گزارش مراسم معرفي فرمانده سپاه پاسداران تهران را آوردند که عده يي از مخالفان فرماندهي ، شلوغ و اغتشاش کرده بودند. اجازه تعقيب آنها را مي خواستند. وزير نيرو، از نپرداختن مخارج کارهاي انجام شده در هورالهويزه ، تلفني گله داشت . آقايان شيخ حسن صانعي و محمد علي انصاري آمدند و گفتند، امام سرماخوردگي دارند و از اندرون بيرون نمي آيند. احمد آقا هم از شهر بيرون رفته است . به خدمت امام رفتم . امام در اندرون ، تنها بودند و سرفه مي کردند. دکتر سفارش کرده است از اتاق بيرون نروند. به امام ورود محموله اسلحه مهم از ليبي به ايران را اطلاع دادم . خبر عمليات آينده را گفتم و راجع به جايگزيني شوراي انقلاب فرهنگي به جاي ستاد انقلاب فرهنگي هم صحبت کردم . عصر آقاي دعاگو آمد و گله از اخوي محمد رئيس سازمان صداوسيما، داشت که بعضي از مصوبات شورا ي سرپرستي صداوسيما را اجرا نکرده است و آقاي کيوان آرا را از مسووليت پخش سيما برداشته است .